تاریخ
سید مهدی حسینی
مروری بر تلاشهای ناکام دشمنان علیه
انقلاب اسلامی
جنجالآفرینی مجلس ششم در آستانه انتخابات
مجلس هفتم در سالهای ۸۲ ـ ۸۱
در مباحث پیش به
برخی از روشها و شیوههای ناصحیح عملکرد
مجلس ششم اشاره شد و برخی از مصوبات و
جنجالهای این دوره را یادآور شدیم. در
مجموع باید گفت مجلس ششم از این آزمون
نمره خوبی کسب نکرد. در آستانه برگزاری
انتخابات مجلس هفتم بود که جملگی دست به
دست یکدیگر داده بودند تا به نوعی مانع
برگزاری انتخابات دوره هفتم مجلس شوند.
یکی از مسببان این مسئله افراد و مسئولان
وزارت کشور وقت بودند که از عوامل دوم
خردادیها به شمار میآمدند و برای عدم
برگزاری یا تأخیر در برگزاری انتخابات
مجلس هفتم نقشآفرینی میکردند و در واقع،
در شروع کار مناقشاتی بین دستگاههای
اجرایی و نظارتی صورت گرفته بود و دشمنان
آماده راهاندازی توطئه بودند. همه
فشارهای تبلیغاتی بر روی این موضوع متمرکز
شده بود که انتخابات برگزار نشود. به همین
دلیل شروع به تخریب دستگاههای نظارتی
کردند تا جایی که رهبر معظم انقلاب به این
موضوع ورود کردند و در دیدار با مسئولان
هشدار دادند و فرمودند: «آنچه وظیفه دولت
و ملت ایران است، این است که در مقابل
توطئه دشمن بایستند. انتخابات باید در
موعد خود ـ روز اول اسفند ـ بدون حتی یک
روز تأخیر انجام گیرد. من متأسفم از اینکه
بعضی افراد از روی غفلت همان حرفهایی را
تکرار میکنند که دشمنان این ملت میزنند.
آنها با تبلیغات و روشهای سیاسی و حیلههای
خود برخی از مسئولان اجرایی را به کنار
رفتن و اجرا نکردن مسئولیت قانونی تشویق
میکنند. مگر اجرا و برگزاری انتخابات، حق
کسی از مسئولان است که بگوید من این حق را
میخواهم یا نمیخواهم؟ وظیفه است. وظیفه
قانونی دستگاههای مشخص دولتی است، باید
این وظیفه را انجام دهند.» رهبر معظم
انقلاب کنارهگیری و استعفا را خلاف قانون
و حرام شرعی اعلام کردند.
التهابآفرینی
با وجود تأکید رهبر معظم انقلاب بر حفظ
آرامش در روند انتخابات، دوم خردادیها با
همراهی برخی از نمایندگان مجلس ششم اقدام
به التهابآفرینی و ایجاد تشنجات کردند.
پیش از اعلام نظر هیئت مرکزی نظارت درباره
نتایج بررسی صلاحیتها، روزنامههای
زنجیرهای که مترصد فضاسازی و ایجاد یک
بحران دوباره در کشور بودند، در کنار
افراطیون مجلس ششم با استفاده از فرصت پیشآمده
شروع به تشویش اذهان، فشار به افکار عمومی
و اعضای شورای نگهبان کردند. شاید این
دسته متوجه شده بودند که اگر اوضاع به
صورت طبیعی پیش برود آنان به دلیل تخلفاتشان
با حکم دستگاههای نظارتی و از آن مهمتر
از سوی مردم حذف خواهند شد و لذا لازم بود
جنجالی بیافرینند تا شاید بتوانند موجسواری
تازهای آغاز کنند. افراد شاخص دوم خردادیها
مانند محمدرضا خاتمی و تاجزاده هر دو عضو
حزب مشارکت وقت، در آستانه شروع بررسی
صلاحیت نامزدهای مجلس هفتم توسط هیئتهای
نظارت، عملکرد شورای نگهبان را غیرقانونی
و مغایر با قانون اساسی تحلیل کردند و
خواستار برخورد رئيسجمهور با این عملکرد
شدند و در ادامه نیز بدون ارائه هیچگونه
مستندی هیئتهای نظارت را به عدم التزام
به قانون اساسی متهم کردند. در همین راستا
تاجزاده در مصاحبهای در تاریخ ۱۵ دی ماه
۸۲ با ادعای اینکه «جنبش اصلاحی آخرین
انتخابات ملت در چارچوب جمهوری اسلامی است
و شکست اصلاحات به معنای شکست جمهوری
اسلامی است»، گفت: «فضا به گونهای نیست
که شورای نگهبان جرئت کند که پانصد نفر را
ردّ صلاحیت کند...» این جریان تا توانست
این گونه جنجالآفرینی کرد.
صدور نامهها و بیانیهها
نوشتن نامه و دادن بیانیه از سوی اعضای
جنجالی دوم خردادی در مجلس ششم نسبت به
مجالس قبل و بعد بیسابقه بود و این موضوع
به این دلیل بود که جمع زیادی از آنها
مطبوعاتی بودند و مطبوعات زنجیرهای دوم
خردادی با آنها همراه بودند. آنها جایی که
با مسئله و مشکلی روبهرو میشدند، فوری
کاغذ و قلم بهدست میشدند، نامهای را
تنظیم میکردند و انتشار میدادند. در این
رابطه چند نکته قابل توجه است.
یکی اینکه نویسندگان این نامهها، بهویژه
نامههای سیاسی، معمولاً افراد، ثابتی
بودند، یا کسانی بودند که در جریانسازی
تجربه داشتند و دیگران را هم با خود همراه
میکردند. مسئله دیگر اینکه؛ این نامهها
اکثراً با امضاهای زیادی صادر میشد که
جملگی آنها از زمینهسازی و تصمیمسازی و
در زمینه بازیهای سیاسی و جناحی و
فراکسیونی حکایت داشت. دلیل آن هم روشن
بود؛ تا اینکه پای نامهها امضای چند نفر
دومخردادی را میدیدند، بدون اینکه از
محتوای دقیق نامهها و بیانیهها مطلع
باشند. پای آنها را امضا میکردند. محتوا
و موضوع نامهها اکثراً سیاسی بود و
معمولاً از یک مرکز و بهمنظور خاص نوشته
و فراکسیونی هم امضا میشد که غالب آنها
بهعنوان یک اهرم فشار برای به تسلیم
واداشتن طرف مقابل، یا اینکه به درخواست
جریان موسوم دوم خردادیها صورت میگرفت و
هرگاه نیز مستقیماً به مقصد نمیرسید و
نتایج مطلوبی در پی نداشت در روزنامهها و
خبرگزاریها مطرح میشد و درباره آن
تبلیغات گستردهای به راه میافتاد تا
مخاطبان را بیشتر تحت فشار افکار عمومی
قرار دهد. هر یک از نامهها و بیانیهها
موسوم به نام خاصی بود.
از دست دادن فرصتها
مورد دیگر که درباره مجلس ششم مطرح شد،
گرفتار شدن به مسائل سیاسی بود که نسبت به
مسائل اقتصادی و اجتماعی از اولویت بیشتری
برخوردار شده بود. با نگاهی واقعبینانه
به کارنامه مجلس ششم میتوان گفت تنها
نامی که به این مجلس میتوان داد، «مجلس
سیاسی» است و «سیاسیکاری» و «سیاستزدگی»
القابی است که میتوان برای اعضای آن به
کار برد؛ چرا که وظیفه اصلی نمایندگان،
قانونگذاری و نظارت است که متأسفانه هر
دوی این امور اسیر جناحبازی و اهداف
گروهی شد و در نتیجه وقت مجلس ششم به
بیشترین جنجالهای سیاسی و دعواهای بین
احزاب و گروهها سپری شد و سبب غفلت از
مسائل اساسیتر و اختلال در مسائل گوناگون
کشور و انقلاب اسلامی گردید و فرصتهای
طلایی خدمت به کشور و مردم را از دست داد
و نتوانست مشکلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی،
اجتماعی را رفع کند و نسبت به آن اهتمام
جدی صورت نگرفت. اگر گرفتار این آفت نشده
بود و میتوانست قدمی برای حل مشکلات
جامعه بردارد، بهترین موقعیت، شرایط و
فرصت را داشت، میتوانست عالیترین بهرهبرداری
را داشته باشد، اما این مجلس از شرایط
بسیار عالی، کمترین بهره را برد و بیشتر
سرگرم مسائل سیاسی، باندی و گروهی شد و
نتوانست از همراهی دولت وقت و حمایت رهبری
و پشتوانه رأی مردم امتیاز و افتخاری
نصیب کشور کنند. در واقع، تلاش خود را
مصروف اموری کرد که فایدهای برای نظام
نداشت.
تحصن
یکی از مشخصههای دوره پایانی مجلس ششم
تحصن است. این اقدام در چارچوب یک برنامهریزی
در اعتراض به عملکرد هیئت نظارت شورای
نگهبان در عدم تأیید صلاحیت تعدادی از
نمایندگان مجلس در هفتمین دوره مجلس شورای
اسلامی بود. نمایندگان متحصن مجلس ششم در
تاریخ ۲۰ دی ماه دست به تحصن زدند و
خواستار عدم برگزاری انتخابات یا حداقل به
تعویق افتادن آن شدند. طبق برنامه اعلام
شده قرار بر این بود که در روز اول اسفند
۱۳۸۲ انتخابات برگزار شود، اما این طیف
دوم خردادی متحصن به هیچ عنوان به قانون
متعهد نبودند و تحصن را یک کار سیاسی برای
مقابله با قانون نظارت استصوابی شورای
نگهبان میدانستند و عجیب بود که حاضر
نبودند از طریق مراجع قانونی مطالباتشان
را پیگیری کنند. در واقع، میخواستند با
قلدری و گردنکلفتی در مقابل قانون کشور
به نتیجه دلخواه برسند و هرگز حاضر نشدند
به قانون تمکین کند. تحصن روزها ادامه
داشت و این اقدام ساختارشکنانه موجب
خوشحالی بسیاری از ضدانقلابیون و دشمنان
انقلاب اسلامی شد و معلوم بود که این
جریان به دنبال «تغییرات بنیادین در نظام»
بودند. یکی از افراد متحصن که سردبیر
ماهنامهای به نام «آفتاب» بود، در این
باره گفت: «سه دسته به نام اصلاحطلب وارد
مجلس شدند؛ اول کسانی که بهدنبال کسب
قدرت بودند، دوم کسانی که به دنبال حفظ
قدرت بودند و سوم کسانی که به دنبال تغییر
ساختار قدرت بودند.»
بسیاری از متحصنان مجلس ششم که سردبیر
مجله و نشریهای بودند، موضوع سوم را
دنبال میکردند.
تهدید به استعفا
یکی دیگر از عملکردهای شاخص مجلس ششم
استعفا دادن از نمایندگی بود. نمایندگان
متحصن در ابتدا چند ساعت مانده به اعلام
نتایج بررسی صلاحیتها از سوی شورای
نگهبان بیانیه شماره ۱۴ خود را صادر کردند
و با صراحت تهدید کردند که در صورت عدم
رضایتشان از روند بررسی صلاحیتها تاکتیک
استعفا را اجرایی خواهند کرد و نوشتند: «به
محض دریافت نظارت نهایی شورای نگهبان، در
صورتی که تغییر قابلقبولی در فهرست ردّ
صلاحیتهای غیرقانونی ایجاد نشود، اقدامات
قانونی خود را در اعتراض به عملکرد
غیرقانونی هیئتهای نظارت و شورای نگهبان
به مرحله اجرا درخواهیم آورد و به استعفای
خویش از نمایندگی مجلس و عدم شرکت در
انتخابات رسمیت خواهیم داد.»
در این راستا، ۱۲۰ نفر از نمایندگان مجلس
ششم که از جناح دوم خردادیها بودند در
تاریخ ۱۰ بهمن به صورت دستهجمعی استعفا
دادند، البته این کار بیشتر به یک نمایش
سیاسی شبیه بود، چون برای اعمال فشار صورت
میگرفت، خودشان هم میدانستند که «استعفای
دستهجمعی جنبه قانونی ندارد و هر نماینده
بایستی انفرادی استعفای خود را به هیئت
رئيسه تقدیم کند.» در نهایت، تا چهار ماه
پایانی مجلس استعفای چهار نفر پذیرفته شد.
حاصل آنکه مجلس ششم با تحصن کردن و استعفانویسی
دوم خردادیها به پایان رسید؛ اقداماتی که
در تاریخ سیاسی کشور جز رسوایی برایشان
رقم نزد.
حكایت زمانه
میثم غلامپور
کودتاي انگليسي و سر برآوردن رضا قلدر
در روز ۳ اسفند ۱۲۹۹ رضاخان
ميرپنج، فرمانده تيپ همدان با همکاري سيدضياءالدين
طباطبايي، مدير روزنامه «رعد» عليه دولت
سپهدار رشتي، نخستوزير احمدشاه قاجار کودتا
کرد و زمينه سقوط سلسله قاجار و تأسيس حکومت
پهلوي را فراهم آورد.
در اولين ساعات سپيدهدم ۳ اسفند ۱۲۹۹ رضاخان
همراه با نظاميان قزاق تحت فرمانش از قزوين
وارد تهران شدند. آنها بلافاصله کلانتريها،
وزارتخانهها، پستخانهها و ادارات دولتي و
مراکز حساس تهران را به تصرف درآوردند. در
منابع تاريخي آمده است، اين عمليات کودتايي
بود که سفارت انگلستان هدايت آن را برعهده
داشت و رضاخان عامل نظامي کودتا و
سيدضياءالدين طباطبايي، مدير روزنامه رعد،
عامل سياسي آن بود. در حقيقت، ورود نيروهاي
تحت امر رضاخان به تهران، نقطه شروع
رويدادهايي بود که به فروپاشي سلسله ۱۲۵ساله
قاجار منتهي شد. قزاقها با ورود خود به تهران
دروازههاي شهر را بستند و سفارتخانهها را به
محاصره خود درآوردند تا کسي به اين مکانها
پناهنده نشود. سپس تمامي تلفنها و خطوط
ارتباطي داخل و خارج کشور را قطع کردند. در
اين روز زد و خوردهاي پراکندهاي در جريان
تصرف شهر به وقوع پيوست و تعدادي نيز کشته و
زخمي شدند؛ ولي با توجه به اينکه فرمانده
نيروهاي ژاندارم و ديگر محافظان شهر قبلاً از
طریق انگليسيها مطلع و تطميع شده بودند،
رضاخان و نيروهايش مشکل جدي در تصرف تهران
نداشتند.
رضاخان به محض تصرف تهران، در اولين انتصاب،
کلنل کاظمخان را به فرمانداري نظامي تهران
منصوب کرد. در اين روز نيروهاي قزاق تمامي
زندانيان را آزاد کردند؛ اما در مقابل موج
تازهاي از بازداشت ناراضيان و شخصيتهاي
سياسي، اعم از حکومتي، نمايندگان مجلس و...
آغاز شد. تمام وزراي کابينه سپهدار بهجز از
خود او بازداشت شدند. همزمان احمدشاه و
محمدحسن ميرزا (وليعهد) به کاخ فرحآباد
گريختند و سپهدار رشتي (نخستوزير) به سفارت
انگلستان در تهران پناهنده شد. بقيه بازداشتشدگان
که تعداد آنها بين ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر تخمين زده
ميشد، شاهزادگان، رجال، روزنامهنگاران،
نمايندگان مجلس، نخستوزيران سابق و وزيران
اسبق بودند. در مراحل بعد جمعي از بازداشتشدگان
محکوم به زندان، جمعي از آنان تبعيد و بقيه
آزاد شدند.
از طرف رضاخان اعلاميهاي در ۹ ماده با عنوان
«حکم ميکنم» منتشر و به در و ديوار و معابر
شهر نصب شد. بر اساس اين اعلاميه، تمامي
ادارات دولتي و روزنامهها تعطيل شدند و به جز
دواير تأمين ارزاق به هيچ اداره يا مغازهاي
اجازه کسب داده نشد. مفاد اين اعلاميه چنين
بود:
«حکم ميکنم مواد مطروحه ذيل را مردم تهران
نصبالعين قرار داده و فرداً فرد تشريک مساعي
نمايند و در صورت تخلف شديداً عقوبت خواهند شد.
۱ـ تمامي اهالي شهر تهران بايد ساکت و مطيع
امر نظامي باشند.
۲ـ حکومت نظامي در شهر برقرار و از ساعت هشت
بعدازظهر غير از افراد نظامي و مأموران
انتظامي شهر کسي نبايد در معابر عبور نمايد.
۳ـ کساني که از طرف قواي نظامي و پليس مظنون
به مخل آسايش و انتظامات واقع شوند، فوراً جلب
و مجازات سخت خواهند شد.
۴ـ تمامي روزنامهجات و اوراق مطبوعه تا موقع
تشکيل دولت به کلي موقوف و برحسب حکم و اجازهاي
که بعداً داده خواهد شد، بايد منتشر شوند.
۵ـ اجتماعات در منازل و نقاط مختلفه به کلي
موقوف، در معابر هم اگر بيش از سه نفر گرد هم
باشند، با قوه قهريه متفرق و جلب خواهند شد.
۶ـ تا دستور ثانوي تمام مغازههاي مشروبفروشي
و تئاترها و قمارخانهها و کلوپها تعطيل است
و هر کس مست ديده شود، به محکمه نظامي جلب
خواهد شد.
۷ـ تا زماني که دولت تشکيل نشده است، ادارات و
دواير دولتي به استثناي اداره ارزاق، تعطيل
خواهند بود، پستخانه و تلگرافخانه و تلفونخانه
هم مطيع اين حکم خواهند بود.
۸ـ کساني که در اطاعت از موارد فوق سرپيچي
نمايند، به محکمه نظامي جلب و به سختترين
مجازات خواهند رسيد.
۹ـ «کاظمخان» به سمت کمانداني شهر انتخاب و
معين ميشود و مأمور اجراي مواد فوق است.
چهاردهم جماديالثاني ۱۳۳۹، رئيس ديويزيون
قزاق و فرمانده کل قوا ـ رضا»
در عصر روز کودتا، «نورمن» سفير انگلستان در
تهران با احمدشاه، آخرين پادشاه قاجار ملاقات
کرد و به شاه گفت: تنها راهي که برايش باقي
مانده، آن است که با سرکردگان کودتا رابطه
برقرار کند و خواستههاي آنها را بپذيرد و
تأکيد کرد، اين تنها راه باقيمانده است. در
اين روز نورمن طي تلگرافي به لرد کرزن، وزير
خارجه بريتانيا نوشت: بسياري از کساني که به
دست قزاقها دستگير شدهاند، تحريککننده،
توطئهگر و ضدانگليسي هستند و اين موجب رضايت
ماست.
پيرو تهديدات «نورمن» سفير انگلستان، احمدشاه
در غروب سوم اسفند سرگرم نوشتن احکام جداگانه
رضاخان پهلوي و سيدضياءالدين طباطبايي شد. او
احکام را صبح روز بعد منتشر کرد. رضاخان به
فرماندهي کل قوا منصوب شد و لقب «سردار سپه»
را گرفت و سيدضياءالدين مأمور تشکيل کابينه شد.
در حکم احمدشاه درباره سيدضياء که خطاب به
استانداران و فرمانداران سراسر کشور انتشار
يافت، آمده است: «حکام ايالات و ولايات ـ در
نتيجه غفلتکاري و لاقيدي زمامداران دوره
گذشته که بيتکيلفي عمومي و تزلزل امنيت و
آسايش را در مملکت فراهم نموده، ما و تمامي
اهالي را از فقدان هيئت دولت ثابتي متأثر
ساخته بود، مصمم شديم که با تعيين شخص دقيق و
خدمتگزاري که موجبات سعادت مملکت را فراهم
نمايد، به بحرانهاي متوالي خاتمه دهيم.
بنابراين به اقتضاي استعداد و لياقتي که در
جناب ميرزا سيدضياءالدين سراغ داشتيم، عموم
خاطر خود را متوجه معزياليه ديده، ايشان را
به مقام رياست وزراء انتخاب و اختيارات تامه
براي انجام وظايف خدمت رياست وزرايي به معزياليه
مرحمت فرموديم «شهر جماديالآخر ۱۳۳۹ ـ
احمدشاه»
رضاخان سردار سپه طي اعلاميهاي در سالگرد
کودتاي سوم اسفند ۱۲۹۹ خود را عامل کودتا
معرفي کرد و افزود: «از اقدام خود در پيشگاه
عموم شرمنده نيستم.» برخي تحليلگران معتقدند،
اين اقدام براي پنهان کردن دست انگلستان در
همراهي با رضاخان در کودتا انجام شد.
رضاخان از ديدگاه ديگران
درباره شخصيت رضاخان اظهارنظرهای مختلفي شده
است که شنيدن بخشي از آن ميتواند جالب باشد.
برخي از افراد که از نزديک با او ارتباطي
داشتهاند، درباره وي چنين گفتهاند:
«بلوشر» سفير آلمان در دوران سلطنت رضاخان: «از
نظر روانشناسي سخت جالب توجه است که مرد
زورگويي، مانند رضاشاه عليرغم موفقيتهايي که
کسب کرده است، باز در نهانخانه روح خود داراي
عقده حقارت باشد». وي همچنين رضاخان را مردي
نيرومند، بيرحم، زيرک و کينهتوز معرفي ميکند.
«شير احمدخان» سفير افغانستان: «او به کسي
احتياج دارد که به جايش فکر کند... شاه کلاً
بيسواد است و بيفرهنگ. نه تنها با هيچ زبان
خارجي آشنا نيست، بلکه حتي فارسي را هم به طرز
عاميانهاي صحبت ميکند، از همان نوع که در
کوچه و خيابان ميتوان شنيد و اين خود علت آن
است که او از هر معاشرتي خود را کنار ميکشد...
رضاشاه پرقدرت، خشن، بيوفا و بيرحم است و
اصلاً ناراحتي وجدان سرش نميشود. دستور ميدهد
نوکر چندين و چند سالهاش، تيمورتاش را بکشند
و ککش هم نميگزد.
رضاشاه همهجا نگران است که ببيند آيا مرد مهم
کارداني که جاهطلب هم باشد وجود دارد، آن وقت
براي تحکيم پايههاي سلسلهاش امر به قتل او
ميدهد».
نقل از هفتهنامه «نهنگ»: «در سالهاي اول
سلطنت، هنگام سخن گفتن غالباً زبان را دو
سانتيمتر لوله کرده و از دهان بيرون ميآورد،
ولي بر اثر يادآوري اطرافيان و تمرين و ممارست
اين عادت را ترک گفت. دندانهاي مصنوعي مرتبي
دارد که بعضي اوقات هنگام غضب از فکين جدا ميشود...
هرچيز که اندک زحمتي به او ميداد يا مخالف
طبعش بود، نابود ميکرد، ميکشت، ميدريد و
پرت ميکرد.
وقتي راديوي خود را که مطالبي عليه او انتشار
ميداد، با لگد شکست. گاهي خدمتگزار و اشخاصي
که موجب خشم و غضب او ميشدند، سخت با چکمه و
لگد تنبيه ميکرد. رضاشاه از ترتيب و اصول و
آداب درباري عاري بود. احوال و رفتار او فقط
براي اقامت در سربازخانه و امور نظامي مطلوب
بود.»
«هارولد نيکلسون» مستشار سفارت بريتانيا، صداي
رضاخان را مانند صداي کودکي توصيف ميکند که
به نفستنگي مبتلاست.
«ويتا ساکويل وست» رضاخان را مردي بدون جاذبه،
با ظاهري ترسناک و قيافهاي اخمو معرفي ميکند.
سرگرد «ملوين هال» که گویا جهانگرد بوده، او
را فردي توصيف کرده است که از شفقت انساني و
مهر و عاطفه بيبهره بود؛ صورتي ساکن و جامد
داشت و کمتر تبسم و خوشرويي نشان ميداد؛ اين
جمود «با خوي توحش و شرارت آميخته بود و غالباً
از داخل به خارج شراره ميکشيد.»
«ژنرال آيرن سايد» كه در واقع انتخابكننده
رضاخان بود، چنين توصيفي از وي به دست ميدهد:
«من مردي در اين كشور ديدم كه قادر است اين
ملت را رهبري كند و آن، رضاخان است.» در اين
حال، توصيف سرپرسي لورين از رضاخان به خوبي
نشان ميدهد، چه شخصیتهایی براي به دست گرفتن
زمام امور كشور ايران، مطلوب انگليسيها بودهاند:
«سربازي پر عزم و ماجراجو، ولي كمسواد». «نرمن»
وزير مختار انگليس نيز رضاخان را «دهاتي جاهل،
ولي زبل» خوانده بود.
اين همه نشان ميدهد، چرا از ميان افسران
ايراني فوج قزاق كه بعضاًً تحصيلاتي در امور
نظامي و آكادميك نيز داشتند، انگلیسیها
رضاخان را به منزله كسي كه «قادر است اين ملت
را رهبري كند»، برگزید.
امام خامنه ای در گذر
زمان
اوضاع مشهد پس از بازگشت از تبعید
در مباحث گذشته ضمن تبیین مبارزات انقلابی و
فعالیتهای امام خامنهای (دامتظله) در تبعید،
عنوان شد معظمله روزهای سختی را در شهرهای
تبعیدی ایرانشهر و جیرفت گذراندند و در مسیر
بازگشت با دوستان وفادار خود در شهرهای بم،
کرمان، یزد، اردکان و تهران دیدار کردند و
راهی شهر مشهد شدند. ایشان در حالی به شهر
مشهد وارد شدند که اوضاع با ۱۰ ماه پیش کاملاً
متفاوت بود. حضور میلیونی مردم، برگزاری
تظاهراتهای سیاسی با شعارهای کوبنده در
خیابانها، از کار افتادن دستگاههای امنیتی،
شهربانی و ساواک و ناکارآمدی اهرمهای فشار
رژیم شاه و... همه از تغییری شگرف خبر میداد.
دیگر دیوارهای خفقان فرو ریخته بود. در آن
فضای ملتهب سیاسی با خشم انقلابی مردم، آزادی
زندانیان سیاسی و تحولات دیگر به سرعت رقم میخورد.
امام خامنهای در بین انبوه جمعیتی که در منزل
علما گرد آمده بودند برنامه سخنرانی تدارک
دیده بودند. انبوه مردم از کسبه، طلاب، دانشآموز،
دانشجویان، زنان در پشتبامها، کوچهها و
خیابان، حرم امام رضا(ع) و... اجتماع میکردند
و امام خامنهای برایشان سخنرانی میکردند و
با مواضع قاطع انقلابی و با حمایت مردم، تنبیه
مسببان کشتارهای اخیر و شکنجهگران زندانیان
سیاسی را مطالبه میکردند. این سخنرانی با
سخنرانیهای پیشین متفاوت بود؛ چراکه هر بخش
آن با شعارهای «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی»
همراه میشد. در برخی اجتماعات نام بعضی از
اماکن را تغییر میدادند. در شورای امنیت از
دستگیری و انتقال سخنرانان صحبت بود، اما در
پاسخ گفته شده بود: «ما میدانیم که این افراد
مشغول فعالیت هستند و اگر آنها را دستگیر کنیم،
فوراً دستور آزادی آنها داده میشود.» شیخان،
رئیس ساواک خراسان کاملاً در موضع انفعال قرار
گرفته و به این نتیجه رسیده بودند که دیگر
دستگیری مفهومی ندارد. ایام به ماه محرم نزدیک
میشد و روزهای پرتلاطم و سرنوشتسازی در پیش
بود، امام خامنهای مرتب با افراد مبارز و
انقلابی مانند شهید هاشمینژاد و... در حال
شور و مشورت بودند و ساواک از برنامههای
انقلابیون مشهد مطلع شده بود و در گزارشی
آورده بود: «۱ـ تعداد زیادی از وعاظ و طلبههای
مخالف را با جزوههای [امام] خمینی و اعلامیهها
[به زعم آنها] مضره به شهرستانها و روستاهای
خراسان برای وعظ اعزام کردهاند. ۲ـ به کلیه
اشخاصی که قصد تشکیل مجالس عزاداری دارند
ابلاغ نمودهاند برای تشکیل مجالس خود به
فرمانداری نظامی و شهربانی مراجعه ننمایند. ۳ـ
به رؤسای هیئتهای مذهبی مراجعه [کرده] و
اظهار داشتهاند بدون مراجعه به مقامات
انتظامی مجالس عزاداری تشکیل دهند و دستههای
خود را در خیابانها حرکت [دهند] و چنانچه به
کمک مالی احتیاج دارند، آنان خواهند پرداخت و
وعاظ مجالس آنها را نیز تعیین میکنند.»
در چنین وضعیتی امام خامنهای در مشهد با
علمای شهرستانهای دیگر هم ارتباط تلفنی و
مکاتبه دارند.
از لابه لاي تاریخ
رژيم پهلوي و مواد مخدر ـ10
جهانشاه صالح از ديگر شخصيتهاي سياسي و علمي
دوره پهلوي است كه در مقطعي نيز وزارت بهداري
را بر عهده داشت. از بزرگترين اقدامات صالح
در دوران وزارتش در اين منصب تصويب قانون منع
كشت خشخاش بوده است. وي بارها در اظهاراتش به
اين موضوع اشاره كرده و از ديگران درباره حفظ
دستاوردهايش ياري خواسته است. در باب انگيزههاي
اين اقدام جهانشاه صالح از همان زمان بسياري
شبهه وارد كرده و آن را در راستاي اهداف دول
خارجي در جهت كمك به كشورهاي تركيه و
افغانستان تفسير كردهاند. در سندي در اين
باره آمده است:
«در زمان بهداري جهانشاه صالح، طرح مبارزه با
كشت خشخاش در ايران به اجرا درآمد و حال آنكه
اين طرح آمريكايي به سود تركيه و افغانستان
بود كه يكي از منابع سرشار درآمدشان (بهویژه
تركيه) از فروش ترياك است، چه براي مصارف
دارويي و چه براي مصارف تخديري، به هر حال اين
طرح مشكلي را حل نكرد و اعتياد رواج شديد داشت.»
همچنين، بايد گفت كه متأسفانه اين فرد كه در
گفتههايش بارها از رواج اعتياد در كشور داد
سخن داده و اظهار تأسف كرده است، بنا بر عقيده
بسياري، از اولين كساني است كه در رواج هروئين
در كشور نقش داشته است. وي به دلیل تشكيك در
همين موضوع چندين بار در مظان اتهام قرار
گرفته است، در سندي در اينباره آمده است:
«دكتر جهانشاه صالح، وزير سابق بهداري كه دو
سال پیش وزير بهداري بود و ده كيلو هروئين را
به طور قاچاق وارد ايران كرده بود گويا مقامات
مربوطه به اين موضوع پي برده بودند و در حال
حاضر استاد دانشگاه است. به طوري كه دكتر رضا
نقابت داراي شماره تلفن 43745 اظهار داشته است
مدتها قاچاقي هروئين وارد ميكرده و از
موقعيت خويش سوءاستفاده مينموده و در ضمن از
فروش مواد مخدره پول سرشاري به جيب زده و
مبارزه با ترياك نيز فقط براي رد گم كردن و در
ضمن رواج بازار هروئين و مورفين و كوكائين
خودش بوده است.»
اشتهار اين شايعات به حدي بود كه در زمان
رياست وي بر دانشگاه تهران، اعلاميههايي از
سوي مخالفانش پخش شد كه از فساد وي حكايت ميكردند.
در اينجا بخشي از اين اعلاميهها را ميآوريم:
بهتازگی تعدادي نامه ماشين شده بدون امضا از
ناحيه مخالفان دكتر جهانشاه صالح، رئيس
دانشگاه تهران به وسيله پست براي رؤساي
دانشكدههاي وزارت بهداري ارسال شده است. در
نامه مزبور خطاب به دكتر جهانشاه صالح نوشته
شده است: «شما كه اظهار فضل و ادب مينماييد و
خود را پاكدامن جلوه ميدهيد، اولين بار
هروئين را با چمدان به ايران وارد و جوانان را
آلوده كردهايد...» نويسنده در خاتمه نامه
دكتر جهانشاه صالح را تهديد کرده كه هر چه
زودتر منتظر انتقام وي و امثال دكتر خانعليها
باشد.
بنا بر اسناد موجود، جهانشاه صالح با اشرف نيز
دوستي داشته و ظاهراًً به كمك وي بزرگترين
باند قاچاق ايران را اداره ميكرده است.
گزارش
تاکتیکهای
رسانههای غربی برای تأثیرگذاری در انتخابات
رسانههای
غرب با همراهی برخی از رسانههای داخلی در
روزهای منتهی به انتخابات هجمه وسیعی علیه
ارکان انقلاب اسلامی و همچنین انتخابات آغاز
کردهاند. این حملات مشکوک که در سالهای
گذشته بیسابقه بوده است، نیازمند روشنگری و
رمزگشایی از سوی کارشناسان است. از این رو،
خبرنگار صبح صادق با چند تن از کارشناسان در
این زمینه گفتوگویی انجام داده است و به برخی
از سرخطهای جنگ روانی دشمنان و راهکارهای
مقابله با آنان میپردازد.
القای بیتأثیری
حضور مردم در نتیجه انتخابات
دکتر حمیدرضا دهقانیپوده*
مسیری که مردم ایران در طول سالهای پس از
پیروزی انقلاب اسلامی پیمودهاند، مبنی بر
اینکه بتوانند سرنوشت خود را از طریق صندوق
رأی رقم بزنند، مطلوب نظر سلطهگران نیست که
به دنبال ادامه سلطهگریهای گذشته خود هستند،
همانطور که در گذشته سرنوشت مردم ایران به
دست بیگانگان رقم میخورد.
در برخی از کشورها سرنوشت مردم از طریقی غیر
از صندوق رأی رقم میخورد و با نفوذ بیگانگان
همراه است و از همین رو انتخابات در کشورها
هیچگاه خوشایند قدرتهای سلطهگر در جهان
نیست.
در هر انتخاباتی ممکن است روشها و اصولی که
به تعیین سرنوشت میانجامد، متفاوت باشد،
مانند انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در
گذشته، رفراندوم تأیید جمهوری اسلامی به منزله
یک الگوی حکومتی که حضرت امام(ره) درباره آن
فرمودند: «نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد»
که در تمام این موارد روشها و اصولی در
راستای مشارکت مردم در سرنوشت خود حاکم بوده
است.
یکی از روشهایی که غرب و رسانههای غربی برای
تأثیرگذاری بر افکار عمومی مردم به کار میبرند،
القای بیتأثیری حضور مردم در نتیجه انتخابات
است. آنها همواره به روشها و زبانهای متفاوت
اعلام میکنند که حضور یا عدم حضور مردم هیچ
تفاوتی ندارد؛ در حالی که این ادعا کاملاً کذب
و فریبکارانه است، اگر حضور یا عدم حضور مردم
در انتخابات هیچ تفاوتی با هم نداشت، روند
انتخابات در کشور تا این حد در بین کشورهای
استکباری و وابستگان به آنها با مخالفت روبهرو
نمیشد.
امروز در بسیاری از کشورهای وابسته به غرب
چیزی با نام صندوق رأی و انتخابات وجود ندارد.
در این کشورها مردم حتی چیزی به منزله افکار
عمومی یا اعتراض و راهپیمایی هم نمیشناسند؛
حتی در کشورهایی که ادعا میکنند مرکز اسلام
هستند، امر انتخابات را نوعی بدعت میدانند.
اگر حضور مردم در انتخابات در تعیین سرنوشت
آنها تأثیری نداشت، چرا قدرتهای استکباری
اجازه نمیدهند کشورهای تحت سلطه آنها
انتخابات و صندوق رأی داشته باشند؛ بنابراین،
این روش یکی از حربههای کهنه، پوسیده و نخنماشده
این ادعاست که حضور مردم هیچ تأثیری ندارد،
اما مردم ایران این فتنهها را پشت سر گذاشتند
و در تمامی انتخاباتها مشارکت خوبی داشتند.
انتخاباتهای گذشته درجات متفاوتی داشتند و از
همین رو نسبت مشارکت مردم نیز متفاوت بود.
برای نمونه، در گذشته انتخابات مجلس شورای
اسلامی و انتخابات مجلس خبرگان به صورت تفکیکی
برگزار میشد، به همین دلیل درصد مشارکت مردم
نیز متفاوت بود؛ اما در انتخابات پیش رو با
توجه به اینکه دو انتخابات به صورت همزمان
برگزار میشود، قطعاً شور و حضور مردم نیز
افزایش پیدا میکند که دغدغه و نگرانی دشمن
نیز از همین مسئله است.
حضور در انتخابات مجلس خبرگان رهبری مشروعیت و
مقبولیت نظام و رهبری نظام را به رخ جهانیان
میکشد، بالطبع دشمن از آشکار شدن این مقبولیت
و مشروعیت در نظر مردم جهان و کشورهای منطقه
بسیار ناراضی و نگران است.
* رئيس اسبق مركز مطالعات خاورميانه و خليجفارس
دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت خارجه
تخریب چهره برخی
شخصیتهای مهم نظام
دکتر حسن لاسجردی*
مجموعه فعالیتهای رسانههای غربی در زمینه
جمهوری اسلامی ایران با توجه به اینکه نظام
جمهوری اسلامی ایران یک نظام و حکومت الهی است،
در راستای تردید و شک در باورها و اعتقادات
بوده است. تلاش دشمن شامل عرصههای گوناگون،
از جمله تبلیغات انتخاباتی، فضای معرفی
نامزدها و جریانات سیاسی، باورهای دینی، مردمسالاری
و نکاتی میشود که جوهره حکومت سیاسی را تشکیل
میدهند. به عبارتی دشمن سعی میکند در زمینههای
اصلی حکومت اسلامی مانور دهد.
فعالیت دیگر سست کردن باورها و اعتقادات و
تخریب وجهه دستگاههایی است که مختص نظام
جمهوری اسلامی است، از جمله رهبری، شورای
نگهبان، حق رأی و تعیین سرنوشت به دست مردم.
با توجه به اقدامات و فعالیتهای دشمن به خوبی
میتوان ضرورت فرمایشات رهبر معظم انقلاب
درباره حقالناس بودن رأی ملت را درک کرد؛ از
سوی دیگر نکاتی که از نظر مسئولان نظام نکات
اعتقادباور و شورآفرین برای خلق حماسه حداکثری
است، از نظر دشمنان نظام تاکتیکهایی است که
برای کاهش مشارکت از آن استفاده میکنند.
نکته بعدی که دشمن در تاکتیکهای تبلیغاتی خود
علیه نظام از آن استفاده میکند، این است که
در درصدها، آمار و ارقامی که معمولاً در
انتخابات مطرح میشود، تردید میکنند و از این
طریق میکوشند ذهن رأیدهندگان را مشوش کنند.
از دیگر تاکتیکهای رسانههای غربی برای
تأثیرگذاری در موضوع انتخابات، بهرهگیری از
عناوین مختلف، مانند طیف خاکستری، طیف فعال یا
غیرفعال است. در این زمینه بر مفهوم طیف
خاکستری که یک مفهوم شناختهشدهای است، به
صورت ویژه و به شدت مانور میدهند و اینگونه
وانمود میکنند که طیف خاکستری قشری است که میتواند
در انتخابات تأثیرگذار باشد، اما این قشر به
دلایل مختلف نتوانسته است در نظام جمهوری
اسلامی نقش مفید و مؤثری در عرصه انتخابات
ایفا کند.
پرسش بسیار مهمی که در این زمینه مطرح میشود،
این است که آیا غرب با توجه به حجم نفرت، بغض
و کینهای که نسبت به جمهوری اسلامی ایران
دارد، توانسته است در عزم و اراده ملت ایران
خللی وارد کند؟ کاملاً واضح و آشکار است که
غرب از همه نظر در دشمنی با جمهوری اسلامی
ایران مغبون و ناخرسند است؛ زیرا نتوانسته است
موفقیت چشمگیری به دست آورد.
به نظر میرسد، در مقابله با ماشین تبلیغاتی
غرب چند جبهه باید فعال شود. در حال حاضر، چند
موقعیت و جبهه فعال و مؤثر در کشور وجود دارد.
جبهه مؤثر جامعه ایرانی، اعتقاد و باور آنهاست
که به خوبی میتوان در فرمایشات رهبر معظم
انقلاب توجه به این جبهه را استنباط کرد.
اصولاً باورها و ارزشها مسئلهای است که
بسیاری از افراد را به پای صندوقهای رأی میآورد.
تکلیف شرعی دانستن شرکت در انتخابات، احساس
مسئولیت در قبال سرنوشت خود و جامعه، توجه به
این مسئله که خالی گذاشتن میدان از دست دادن
آن است و توجه به اندیشه حضرت امام(ره) درباره
مسئولیتپذیری افراد در جامعه دینی و الهی، از
جمله باورها و اعتقاداتی هستند که افراد جامعه
را به شرکت در انتخابات ملزم میکنند؛ از این
رو باورها و اعتقادات یکی از جبهههای فعال
مقابله با دشمن در جامعه دینی است.
یکی دیگر از راهکارهای مقابله با تبلیغات غربی
رویش گفتمانهای مختلف در انقلاب اسلامی و
بروز جلوههای جدید است. فعالیتهای سیاسی
احزاب، گروهها و تشکلها در انتخاباتهای
مختلف با ادبیات مختلف خودنمایی میکنند؛ بعضاً
تشکلهای جدیدی وارد میدان میشوند که این امر
نشاط و بالندگی جامعه را نشان میدهد.
نکته دیگر این است که نامزدهای انتخابات که در
معرض افکار عمومی قرار میگیرند، باید بر اساس
قوانین و مقرراتی که برگرفته از اندیشههای
دینی است، عمل کنند و نسبت به قانون صددرصد
تمکین نمایند و به قوانین جمهوری اسلامی
پایبند باشند و شعارهایی را که میدهند، با
ملاک قانون ارزیابی کنند.
* کارشناس مسائل بینالملل
القای نقشآفرینی
منفی
دکتر ابراهیم برزگر*
یکی از راهکارهای غرب این است که رسانههای
آنها میکوشند تا حضور مردم در انتخابات را بیتأثیر
جلوه دهند و از این طریق انگیزه آنها را برای
شرکت در انتخابات کمرنگ کنند. یکی دیگر از
راهبردهای غرب القای نقشآفرینی منفی شورای
نگهبان در روند انتخابات است که اینها از جمله
مواردی است که غرب افکار عمومی را به واسطه آن
مدیریت میکند.
برای مقابله با طرحهای عملیاتی دشمن در
انتخابات، بالطبع ما نباید در مقابل تحرکات
دشمن بیتفاوت باشیم و به عمل متقابل دست
بزنیم. معنای سیاست نیز چیزی جز همین کنشها و
واکنشها نیست. در اینجا یکی از راهکارهای
مقابله با اقدامات دشمن، روشنگری است.
یکی از جنبههای روشنگری نشان دادن و شناساندن
رفتارها و نقشههای خصمانه دشمن به مردم است،
اگر نقشههای دشمن و مقاصد پنهان، خصمانه و ضد
منافع ملی آنها برای مردم آشکار شود، خودبهخود
اقدامات دشمن خنثی میشود و آنها به اهداف خود
نمیرسند؛ از طرف دیگر باید اهداف، مقاصد و
برنامههایی را به مردم معرفی کرد که منافع
ملی و مذهبی ملت ایران و جمهوری اسلامی را
دربر دارد.
باید به مردم نشان داد که تک تک آرای آنها
حائز اهمیت و تأثیرگذار است و مانند قطرات
بارانی است که اگر به هم متصل شود، میتواند
سیل بنیانکنی به راه بیندازد و نقشههای
مخالفان و دشمنان ملت ایران و نظام جمهوری
اسلامی ایران را غرق و نابود کند؛ بنابراین تکتک
آرا تعیینکننده است و از همین رو همه ملت
ایران باید خود را در موقعیتی ببینند که اگر
رأی بدهند، یک اتفاقی میافتد و اگر رأی ندهند،
اتفاق دیگری روی خواهد داد.
* استاد دانشگاه علامه طباطبایی
منصور امینی دبیر نمایشگاه رسانههای دیجیتال انقلاب
اسلامی در گفتوگو با صبحصادق
باید
به ارتقای توانمندیهای خود در فضای مجازی بیندیشیم
خوبي نمايشگاه رسانههاي ديجيتال
انقلاب اسلامي جمعوجور بودن آن است، طوري كه يكي دو ساعته ميتوان تمام آن
را گشت و پاي هر غرفه به اندازه كافي وقت گذاشت. همزمان با 22 بهمن زنگ
آغاز سومین نمایشگاه رسانههای جبهه انقلاب اسلامی به صدا درآمد و قرار بود
روز سهشنبه 27 بهمن به پایان برسد که به علت درخواستهای مکرر مخاطبان یک
روز تمدید شد و چهارشنبه 28 بهمن غرفهداران فضاهای ایجاد شده آثار مربوطه
خود را جمع کردند. جایی که بسیاری از عدم تبلیغ مناسب انتقاد کردند؛ چراکه
روزهای پایانی تازه بسیاری از مخاطبان و میهمانان کشوری و لشکری متوجه
برگزاری چنین رویدادی شده بودند. نمايشگاه رسانههاي ديجيتال انقلاب اسلامي
را بايد يك فرصت براي فعالان فضاي مجازي معتقد به گفتمان انقلاب اسلامي به
شمار آورد و امید است مسئولان به چنین اقدامات و فعالیتهایی توجه جدی
داشته باشند. در حاشیه بازدید از غرفههای نمایشگاه رسانههای دیجیتال
انقلاب اسلامی به سراغ منصور امینی دبیر نمایشگاه و رئیس سازمان فضای مجازی
سراج رفتیم و با وی مصاحبهای انجام دادیم که مشروح آن در ادامه آمده است.
* چه شد که به رسانههای دیجیتال انقلاب اسلامی رسیدید؟
دلیل این نامگذاری بیتوجهی به جریان انقلابی موجود در رسانهها بود؛
چراکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که نمایشگاه رسانههای دیجیتال را
برگزار کرد یک سیاستی دنبال شد که نقش جریان رسانهای انقلابی به مرور
کمرنگ شد و این سالهای پایانی حتی کار را به بخش خصوصی واگذار کرد و
بیشتر سمت و سوی حوزههای مربوط به فناوری اطلاعات و آیتی با محتواهای
ضعیف به خودش گرفت. متأسفانه متولیان بخش خصوصی هم در این عرصه نگاهشان
منطبق با نگاههای انقلاب اسلامی نبود؛ یعنی در واقع، همچنان که جشنوارهای
مثل عمار شکل گرفت که در کنار جشنواره فیلم فجر باشد، شاید بتوانیم بگوییم
نمایشگاه رسانههای دیجیتال انقلاب اسلامی میتواند در کنار نمایشگاه
مطبوعات برگزار شود.
*یک سری از مخاطبان میگفتند صرف نام انقلاب اسلامی در ادامه رسانههای
دیجیتال مرزبندی ایجاد نمیکند، نظر شما چیست؟
باید ببینیم که تعریف از انقلاب اسلامی چیست؟! از نگاه ما انقلاب اسلامی
یعنی حضور در عرصه تمام کسانی که به حاکمیت مرزهای جغرافیایی ایران اعتقاد
دارند؛ در واقع به حاکمیت اسلام و انسانیت! شما ببینید در راهپیمایی 22
بهمن چه طیفی از مردم حضور دارند؛ همه کسانی که انقلاب اسلامی را قبول
دارند و در راهپیمایی 22 بهمن شرکت میکنند آیا از یک طیف خاص هستند؟ دشمن
هم دید که از همه نوع قشری به راهپیمایی آمدند؛ لذا رسانههای دیجیتال
انقلاب اسلامی به میدان آمدند تا به واسطه بهرهمندی از این ابزار در
راستای نشر آرمانهای انقلاب قدم بردارند؛ یعنی در واقع به دنبال آن هستیم
در این نمایشگاه مفهوم واقعی انقلاب را برای کسانی که با حاکمیت بیگانه
هستند و دشمن برای نفوذ در افکار و اندیشههای آنها برنامهریزی کرده است،
القا کنیم.
*درباره غرفهها و محتوایی که نسبت به سالهای گذشته به این نمایشگاه اضافه
شد، توضیح دهید تا مخاطبانی که موفق به بازدید نشدهاند، در جریان این حرکت
بزرگ قرار بگیرند.
ما در چهار بخش اصلی فعالیت داشتیم. اولین و شاید پرچالشترین بخش
«رسانههای بر خط» باشد؛ یعنی هر آنچه به فضای مجازی مربوط است. یکی از
بخشهای دیگر که طرفداران خاص خودش را دارد، فناوری اطلاعات یا همان حوزه
آیتی بود. امسال به نسبت سالهای گذشته بخش بازی رایانهای و انیمیشن به
یک توسعه قابل توجهی دست پیدا کرده و حتی برای آن مسابقه هم برگزار کردیم.
در بخشی به صورت اختصاصی بر روی اپلیکشنهای مجاز تلفن و نرمافزارهای
چندرسانهای متمرکز شدیم.
امسال شاهد بخشهای جانبی همچون سواد فضای مجازی، کلینیک ارتقای ذهن یا
اعتیاد اینترنتی بودیم. حضرت آقا در ابلاغ برنامههای توسعه طی حکمی به
شورای فضای مجازی یکی از بخشهایی را که بر روی آن تأکید دارند ارتقای سواد
فضای مجازی جامعه است که بحمدالله این کار با استقبال مناسب مخاطبان انجام
شد.
به دنبال این هستیم که برای راهاندازی شبکه ملی اطلاعات که حضرت آقا بر
روی آن تأکید میکنند و متأسفانه مغفول مانده، مجموعهها را ترغیب کنیم که
این جورچین توسعه را تکمیل کنند. مجموعههای رسانهای انقلابی ما نسبت به
تحقق اهداف و دغدغههای حضرت آقا درباره فضای مجازی نخستین گامی که
برداشتند تمرکز بر فرهنگسازی سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی است؛ در همین
نمایشگاه هم شاهد آن بودیم.
بخش دیگر فرزندآوری و افزایش جمعیت است که بخش عمدهای از نرمافزارها و
پایگاههای مجازی به این موضوع پرداختند. اقتصاد مقاومتی را با تبیین
مؤلفههای مقاومتی در قالب نرمافزار و پویانمایی به نمایش درآوردیم.
خوشبختانه مجموعههای مجازی و پایگاههایی داشتیم که در بعد بینالملل،
ترویج انقلاب اسلامی و تقویت جبهه مقاومت فعالیتهای مؤثری دارند. اصلاً
تفاوت اصلی این نمایشگاه با نمایشگاههای تخصصی دیگر در این است که از نظر
محتوایی به دغدغههای اصلی حضرت آقا توجه جدی دارند. از نظر زیرساختی هم
دوستان رسانهای ما با بیانات و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب درباره فضای
مجازی پیش میروند.
*آیا همه نوع رسانه و اقشاری میتوانستند برای دریافت غرفه نامنویسی کنند،
یا ممنوعیتی هم قائل شده بودید؟
این ممنوعیتها کم بود. تقریباً 500 مجموعه متقاضی داشتیم و از حیث فضای
محدودی که در اختیارمان بود، باید گزینشی عمل میکردیم؛ به همین دلیل 300
مجموعه پذیرفته شد. البته، بسیاری هم به ما انتقاد کردند مسیر بوستان
گفتوگو طولانی است و ای کاش در مصلی برگزار میکردید؛ ما یک مصلی را داریم
که به دلیل برگزاری نمازجمعه امکانپذیر نیست و یک نمایشگاه بینالمللی هم
که با استقبال کمتری مواجه میشود و از طرفی هم هزینه آن هنگفت است.
*امسال اکران برخی از فیلمهای حوزه انقلاب اسلامی جشنواره سیوچهارم فیلم
فجر را هم مثل بادیگارد، ایستاده در غبار، رسوایی 2 و... داشتید؟
خوشبختانه پویانمایی آب که داستانی آموزنده درباره جریانهای تکفیری دارد؛
فیلم انیمیشن اصحاب اخدود و فیلمهای انقلابی بادیگارد، ایستاده در غبار و
رسوایی 2 را هم برای بازدیدکنندگان و غرفهداران در دو زمان متنوع به نمایش
درآوردیم. یکی از دلایل اصلی این اکرانها شاید همان تسهیلاتی باشد که
بسیاری اعتقاد دارند که ما در اختیار مخاطبان و غرفهداران قرار ندادهایم.
*امسال شما علاوه بر پرداختن به روشنگری جریانهای سلفی و تکفیری از طریق
کارشناسان برای کودکان و نوجوانان، مسابقات بازیهای اینترنتی به نام محله
باصفا که سازنده آن بر نهادینهکردن فرهنگ سبک زندگی ایرانی اسلامی تأکید
داشت، برگزار کردید، در اینباره توضیح دهید.
بله. این بازی کاملاً بر اساس سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی تهیه شده است.
کاملاً جریان این بازی را محتوا فراگرفته است، فقط به گوشهای از اقدام
پسندیده اشاره میکنم که این بازی سراسر با خانواده انجام میشود. یعنی
وقتی یک نوجوان تمام ذهنش معطوف این بازی میشود به دلیل نوع نگاه سازنده و
تعبیه آیتمهای ویژه خواهناخواه خانوادهاش را فراموش نمیکند. یعنی در
واقع بخواهد از یک مرحله به مرحله بعد برود سؤالی از او پرسیده میشود که
فقط بزرگترش میتواند به آن پاسخ دهد. البته، در حاشیه نمایشگاه یک سری
مسابقات امنیتی را هم برگزار کردیم؛ مثلاً مسابقهای بود با عنوان اینکه
رمز داعش را پیدا کنید؟ فیلمی بود راجع به مظلومنمایی داعش! در جریان این
فیلم کدی اعلام میشود که به واسطه نرمافزارهای خاص تفکیک صدا باید
میرفتند و این کد را پیدا میکردند؛ هشت نفر در این مرحله موفق شدند و
بسیار با استقبال مناسبی مواجه شد.
* با تعدد و گسترش شبکههای اجتماعی وظیفه فضای مجازی سختتر میشود؛ نظر
شما در این بارهچیست؟
زمانی که حاکمیت شبکه ملی اطلاعات راهاندازی شود و بتوانیم در یک فضای
بومی از نرمافزارهای بومی بهره ببریم، ایدهآل ماست. ولی تا زمانی که این
اتفاق نیفتد متأسفانه از همان نرمافزارهای خارجی استفاده میکنیم. امروز
فضای مجازی حکم برق را دارد؛ اگر الآن برق جریان نداشته باشد در جامعه
اتفاقات غیرقابل تصوری میافتد. امروز فضای مجازی و دیجیتال همچون این
نیاز به یک اصل در جامعه تبدیل میشود. ما نمیتوانیم از ترس جاسوسی کردن و
چنین مسائلی خودمان را از اینگونه فضاها دور کنیم؛ دوستان انقلابی باید در
این فضا فعالانه حضور داشته باشند. به جای فرار به ارتقای علم و دانش حضور
در این میدانها بیندیشیم و در این راستا تلاش کنیم. حقیقتاً جبهه انقلاب
باید در این فضا حضور گستردهای داشته باشد و میدان را برای حضور دشمنان
خالی نکند. متأسفانه برخی از جریانهای انقلابی ما با فضای مجازی مشکل
دارند و خودشان را از علم نوین و فناوری اطلاعات جدا میدانند. باید برای
ارتقای دانش و سواد جامعه از این فضاها بهره لازم را ببریم.
*در مقام رئیس سازمان فضای مجازی سراج بگویید در این مرکز چه اقداماتی
انجام میشود؟
سراج از حیث زیرساختی نرمافزاری و محتوایی از تلاشگران عرصه رسانه انقلاب
اسلامی حمایت میکند. البته، در این راستا، هم تخصصی و هم عمومی آموزشهای
لازم را به دوستان ارائه میدهد. یکی دیگر از فعالیتهای سراج پشتیبانی از
حاکمیت در بحث فضای مجازی بنا بر بیانات حضرت آقا است.
|