«گفتوگوی ملی» یا دغدغه جناحی!
علی حیدری/ 19بهمن سال 1395 بود که برای نخستین بار رئیس دولت اصلاحات موضوع «آشتی ملی» را مطرح کرد. بهانه طرح این موضوع، تهدیدهای دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا بود که تازه روی کار آمده بود و اینکه نیاز به وحدت و انسجام در داخل وجود دارد! همان موقع بحثهای فراوانی درباره این موضوع در بین سیاسیون و برخی رسانهها در گرفت، تا اینکه در ۲۹ بهمن همان سال رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم تبریز با بیمعنا دانستن این تعبیر و انتقاد از پر و بال دادن به آن در روزنامهها، گفتند: «مگر مردم با هم قهر هستند که بخواهند آشتی کنند؟ قهری وجود ندارد، البته مردم ما با کسانی که در سال ۸۸ به روز عاشورای حسینی اهانت کردند و با قساوت و لودگی و بیحیایی، جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهر هستند و با آنها آشتی هم نمیکنند.»
پس از مدتی شخصیتهای مطرح و رسانههای جریان اصلاحات موضوعی را با عنوان «گفتوگوی ملی» طرح کرده و شروع به مباحثه درباره آن کردند، تا اینکه در نیمه دوم سال 13۹۶ اقدام به فضاسازی بیشتری در این باره کردند. آغازگر این ایده جریان کارگزاران بود که پس از آن به جریان اصلاحات هم سرایت کرد و به زبانهای مختلف تلاش شد تا گفتوگوی ملی ضرورت اجتنابناپذیر شرایط امروز کشور قلمداد شود.
نفس گفتوگو در چارچوب مشخص نظام جمهوری اسلامی مانند قانون اساسی به عنوان میثاق ملی، التزام به ولایت و تبعیت از رهبری و در نظر گرفتن منافع ملی و منطقهای جمهوری اسلامی به مثابه امری وحدتبخش نه تنها نکوهیده نیست؛ بلکه میتواند به تحقق اهداف و آرمانهای نظام و انقلاب اسلامی کمک کند. گفتوگوهای اثربخش که هدف آنها هماهنگی و برداشتن گامهای بزرگ برای حل مشکلات و نارساییها در عرصههای مختلف به ویژه در حوزه اقتصادی به مثابه مهمترین خواسته مردم باشد، اساساً در هر جامعهای مورد استقبال است؛ اما زمانی که جریانات و افراد انگشتشماری در راستای مقاصد جزئی سیاسی که دغدغه مردم نیست، به جای هماندیشی و گفتوگوی ملی برای برونرفت از مشکلات، هدف خود را در اصول اساسی مثل اصلاح قانون اساسی و تجدیدنظر در ارزشهای قانونی و شرعی اعلام میکنند، دیده تردید را به سمت خود میچرخانند و این سؤال را به ذهن متبادر میکنند که آیا امروز مشکلات و دغدغههای مردم از جنس مطالبات آنهاست که به نام مردم در جامعه پمپاژ میکنند؟!
متأسفانه تجربیات گذشته در تمکین نکردن برخی جریانهای سیاسی به قانون و رأی ملت که باعث شد شیرینی مشارکت بالای مردم در انتخابات به کام همه تلخ شود و چهره نظام اسلامی را در صحنه بینالمللی خدشهدار کند و زمینه تشدید تحریمها را فراهم آورد، به اضافه رابطه برخی جریانهای سیاسی با غرب و «سفارش فشار بر جمهوری اسلامی» در قالب اعتماد به آمریکا باعث تضعیف اعتماد عمومی به این جریانها شده و هیچ تضمینی وجود ندارد که به نام برخی چهرههای رادیکال، حتی پیگیر اهداف و منافع آمریکا در داخل کشور باشند! کسانی مثل «مصطفی تاجزاده» که آش موضعگیریهای حاشیهساز وی این روزها چنان شور شده که اعتراض همفکرانش را نیز به همراه داشته است.
از سوی دیگر طرفداران این ایده وقتی پای میز مذاکره با طرفهای غربی مینشینند، کفه سبک ترازو را داشته و به طرف مقابل امتیاز میدهند، اما وقتی قرار بر وزنکشی در بین جریانهای سیاسی داخلی است، همواره ادعا میکنند که دست برتر را دارند و فقط خود را نماینده تام و تمام مردم میدانند و با الفاظ و عناوین ساختگی جریانهای رقیب را تضعیف و تخریب میکنند.روشن است این جریان به فرض انجام گفتوگو هم به لوازم و چارچوبهای آن پایبند نخواهد بود.
بنابراین صرف طرح گفتوگوی ملی بدون تبیین چیستی، چرایی، چگونگی و ضرورت امروز آن راهگشا نیست و باید، هم موضوعات و هم الزامات آن مشخص شود. در این صورت روشن خواهد شد که آیا خواستهها و مطالبات در سازوکارهای قانونی کشور پیشبینی شده است یا خیر؟لذا اگر هدف از طرح موضوع گفتوگوی ملی، تقویت وحدت و هماهنگی بیشتر برای حل مشکلات کشور و ملت در اوضاع حساس کنونی باشد، میتوان به آن فکر کرد؛ اما اگر مقصود این جریان سیاسی همان آشتی ملی مورد نظر خودش است که این بار با الفاظ متفاوت مطرح میشود و هدف آن اهداف سیاسی جریانی مانند رفع حصر و… است، به یقین راه به جایی نخواهد برد؛ چرا که سازوکار این موضوع بارها از سوی مسئولان عالی نظام اعلام شده، اما هیچگونه اقدام مثبتی که نشاندهنده وجود اراده برای حل آنها باشد، مشاهده نشده است.
دریافت نسخه پی دی اف |
دریافت نسخه متنی |