قتل، خشونت، روابط خارج از عرف، تبلیغ سیگار و مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر و بسیاری از موارد دیگر مثل اصرار بر نشان دادن افراد دو جنسیتی، تنها بخشی از ناهنجاریهایی است که این روزها مدام در شبکه نمایش خانگی مشاهده میشود. کیفیت محتواهای پخش شده در این گونه شبکهها همیشه محل بحث عده زیادی از مخاطبان و کارشناسان بوده است و در ابتدای شکلگیری این بسترهای برخط که زیاد هم دور نیست، آرایشهای غلیظ و شوخیهای جنسی و… خط قرمزهایی بودند که شکسته میشدند و حال به نظر میرسد دیگر خط قرمزی وجود ندارد و نمایش صحنههای خشونتآمیز، قتل و جنایت، روابط خارج از عرف، صحنههای استعمال مواد مخدر و مشروبات الکلی و… به پای ثابت این مجموعهها تبدیل شده است! صحنههایی که صدای اعتراض مخاطبان را هم بلند کرده است. برای نمونه، یکی از کاربران فضای مجازی درباره نمایش صحنههای خشن میگوید: «از کی تاحالا در یک سریال خانگی باید به صورت کامل شاهد دست و پازدن یک فرد و جان دادنش باشیم و یا واقعا ما اینقدر سنگدل شدهایم که خیلی راحت باید بنشینیم و صحنههای پاشیدن خون از گلو و آتش زدن یک فرد را کنار زن و بچه خود مشاهده کنیم؟»
جالب است بدانیم که تنها نمایش صحنه استعمال مواد مخدر از بینی یا «اسنیف» در تولیدات خارجی سبب میشود که ردهبندی سنی آن اثر پنج سال افزایش پیدا کند و دیگر نوجوانان و جوانان امکان مشاهده آن فیلم را نداشته باشند و این در حالی است که در سریالی، مانند ملکه گدایان، به راحتی چنین استعمالی را نمایش میدهند، سریالی که حتی کودکان هم مخاطب آن هستند!
یکی دیگر از موارد عجیب این روزهای شبکههای نمایش خانگی، پخش سریال «زخم کاری» است که با نمایش عریان خشونت و روابط نامشروع، سعی در جذب مخاطب دارد و بینندگان این مجموعه هر هفته باید منت کارگردان و تدوینگر و تهیهکننده آن را تحمل و حتی برخی اوقات با چند روز تأخیر قسمت جدید را مشاهده کنند. کارگردانی که از حذف صحنههای سریال خود و ممیزی خوردن آن به شدت طلبکار است و حتی تهدید به نمایش این اثر در شبکههای نمایش خانگی خارجی، مانند نتفلیکس میکند! کارگردانی که شاید اگر حمایتهای مجموعههای دولتی از وی نبود، تا الآن هنوز درگیر ساخت اولین فیلم کوتاه خود بود؛ اما دست تقدیر به گونهای برایش رقم خورده است که با تجربه کم توانسته است هرسال یک فیلم بلند پرهزینه با بازیگران گرانقیمت بسازد و حال که اسم و رسمی برای خود ساخته، چارچوبهایی که یک زمان رعایت میکرده است را مانع کار خود میداند! در حالی که این جوان به اصطلاح نخبه فرهنگی آیا نمیداند که شبکههای نمایش خانگی خارجی بیشتر به سانسور و پخش محتواها با رعایت فرهنگ هر کشور مقید هستند و نمونههای زیادی از سانسورهای فرهنگی و حتی سیاسی در این شبکهها وجود دارد؟! سانسورهایی که نه صدای کارگردانی را در میآورد و نه صدای تدوینگر مجموعه را که مدعی شود هر قسمت را چندین بار تدوین میکنم؛ زیرا صاحب اثر نتفلیکس است و براساس سیاستهای خود تصمیم میگیرد و نه باب میل کارگردان! حتی اگر بتوان در این شبکه محتوایی فارسی را نشان داد، با توجه به نبود کپیرایت در کشورمان و نبود مخاطب قانونی ایرانی برای نتفلیکس، پخش اثر ایرانی برای این شبکه و صاحبان اثر چقدر سود خواهد داشت که یک کارگردان بخواهد مخاطبان هموطن خود و بسترهای نمایش کشورمان را تهدید به رفتن کند! چنین مواردی سبب میشود این حرفها و اظهارنظرها بیشتر جنبه شوخی پیدا کند و خود این افراد هم میدانند هوای تازهتری چشم انتظارشان در نتفلیکس نیست!
از نکات قابل توجه، علاقه نداشتن مخاطبان به نمایش چنین صحنههایی در این آثار است. برای نمونه، در یکی از نظرات در توئیتر می بینیم: «یعنی چی اینقدر سیگار میکشید! اینقدر تقلید از آثار غربی نکنید! اگر بخواهیم اونها رو ببینیم خوب میریم اصل جنس رو نگاه میکنیم نه یک کپی ضعیف» یا در جای دیگر میخوانیم: «آقای کارگردان ما خودمون میفهمیم چی شد، نمیخواد همه صحنهها رو کامل نشون بدی و ریز به ریز جزئیات رو بگی! همون از کنارشم رد بشی کافیه، بسه دیگه!»
نمایش خشونت و جنایت و ناهنجاریهای اخلاقی امروزه در تولیدات شبکه نمایش خانگی جزء ستونهای یک اثر شده است و در نبود نظارت کافی روز به روز شاهد بدتر شدن این وضع خواهیم بود. همه ما میدانیم برچسب سنی زدن بر روی تولیدات راهکار درستی برای نمایش نیست، زیرا ردهبندیهای سنی هیچ وقت مورد توجه قرار نمیگیرند و از همه مهمتر تناسب نداشتن چنین صحنههایی با جامعه ما نیازی به پخش آنها ایجاد نمیکند. یکی از کاربران فضای مجازی در این باره مینویسد: «نمیدونم چند درصد مردم جامعه ما معتاد هستند و بزهکار که در هر سریال نمایش خانگی همه آدمهایش یا معتادند یا دزدن یا قاچاقچی!»
کاریکاتوری از مردم
شبکه نمایش خانگی و ارائه تصویری غریبه با جامعه ایران