رشد با دولت قدرتمند
«هند» کشوری فقیر بود که زمانی تحت سلطه یکی از استعمارگران بزرگ دنیا، یعنی انگلیس قرار داشت و از زمانی که به استقلال رسید، توانست مسیر رشد و پیشرفت خود را طی کند، به گونهای که دیگر هند را کشوری فقیر با مردمان گرسنه که بسیاری از آنها در گوشه و کنار خیابان زندگی میکنند، نمیدانند و در حال تبدیل شدن به یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی جهان است. «میرزایی و گلستانی» در مقالهای با عنوانِ «تحلیل عوامل توسعه هند با تمرکز بر نقش تصمیمگیران» مینویسند: «ظهور و نفوذ شخصیتهای بزرگ در شبه قاره بر روند توسعه هند بسیار تأثیرگذار بوده که از زمان استقلال و تجزیه باید مد نظر قرار بگیرند. گاندی و جناح، رهبران استقلال و تجزیه هند و پس از آن تا 1990که منهومان سینگ روی کار آمد، میتوان تأثیر و نفوذ افراد و نقشها را در تحولات هند دید. از این منظر نگاه و باورها، نقش و جایگاه و نیز سیاستهایی که در توسعه هند به کار گرفته شدند تا امروزه هند بتواند در جایگاه یک قدرت برتر اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی نقشآفرینی کند، اهمیت مییابد. هند توانست پس از کسب تجارب در عرصه روابط بینالملل به شکلی کاملاً جدی، خود و محیط بازی خود را مورد بررسی قرار دهد و با بازبینی سیاستهای خود به مسیر رشد و توسعه قدم بگذارد.» در مقالهای تحت عنوان آیندهپژوهی هند که با مشارکت دفتر مطالعات بنیادین حکومتی تدوین شده است، آمده است: «در هندوستان مانند دیگر کشورها، سياستمداران و اندیشمندان به برنامههای آینده توجه خاصی داشتهاند؛ چنانچه اولين تلاش برای تدوین یک برنامه ملی برای هند در سال 1938ميلادی به وسيله نهرو، رئيس کميته برنامهریزی ملی (کنگره ملی هند) و آغازگر تفكر برنامهریزی در هند انجام شد. تصور او از برنامهریزی مرکزی و ایجاد کميته برنامهریزی ملی، برای افزایش استانداردهای زندگی مردم هند، تأثير چشمگيری بر مدیریت هندی داشت. از نظر وی، برنامهریزی به معنای تجهيز انسان و منابع زمينی برای بهبود نظام اجتماعی و اقتصادی کشور است. او اهميت فراوانی برای برنامهریزی قائل بود. نهرو گفته «کنگره برای تشكيل یک گروه وسيع برنامهریزی، اهميت زیادی قائل است تا وقتی که حكومت مرکزی تحت کنترل و نظارت مردم هند درنمیآمد و زنجيرهای که بر دست و پای حكومتهای ایالتی نهاده شده بود، برداشته نمیشد، چنين برنامهریزی سریع و همه جانبهای غيرممكن میبود» بنابراین یکی از عوامل پیشرفت و رشد کشور هند را میتوان نقش رهبران و دولتمردان این کشور دانست که تأثیر بسزایی در روند توسعه همهجانبه این کشور داشته است.
عوامل پیشرفت کشور 72 ملت
1- چرخش و بازسازی اقتصادی
مریم احمدپور – کارشناس روابط بینالملل
هند کشوری است که از نظر جغرافیایی، موقعیت ویژهای دارد؛ از جمله اینکه کشوری پهناور است و موقعیت ژئوپلیتیکی بسیار خوب، دسترسی به آبهای آزاد و جمعیت بسیار بالایی در حدود یک میلیارد و 400 میلیون نفر دارد. این کشور از نظر بافت فرهنگی، اجتماعی و دینی به هزار فرقه و هزار ادیان معروف است و 80 درصد آنها هندو هستند، اما با توجه به جمعیت بالا، اقلیتها هم جمعیتهای بسیار فراوانی دارند؛ از جمله مسلمانها که 12 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. هند از سال 1947 استقلال پیدا کرد و با تلاشهای جنبشهای استقلالطلبی به رهبری گاندی، خود را از انگلستان جدا کرد که با یک ویرانه مواجه بود.
این کشور سیستمهای کهنه مالکیتی خیلی زیادی داشت و انگلیس منابع این کشور را چپاول کرده و اعتماد به نفس ملی از آن کامل گرفته شده بود، همچنین در این کشور نرخ بهرهوری بسیار پایین و نرخ بیکاری و بیسوادی بالاست. تصوری که جهانیان از آن زمان هند داشتند، این بود که میگفتند هندیها در کنار خیابان به دنیا میآیند، زندگی میکنند و همان جا میمیرند. هند از زمان استقلال تاکنون، سه دوره تحول تاریخی داشته است؛ یکی دوره آرمانگرایی است که هند تحت تأثیر جنبشهای استقلالطلبی خود بود و یک سیاست عدم تعهد را در پیش گرفته بود؛ در زمان جنگ سرد بین ایالات متحده و شوروی، هند سیاست عدم تعهد البته با گرایش به سمت شوروی داشت و وابستگی به شوروی را در پیش گرفته بود.
سیاستهایی که هند در آن دوره دنبال میکرد، بر مبنای خودکفایی اقتصادی بود و تمرکز خود را بر اصلاحات ساختاری و زمینهای گذاشته بود که خیلی موفقیتآمیز نبود. به نظر بنده مدل توسعه از همان زمان شروع شده، اما همیشه یک آزمون و خطایی وجود دارد که این دوره، دوره خطا بود تا مدل توسعه به یک بلوغی برسد و خود را در برهه زمانی دیگر نشان دهد. هند بیشتر از اینکه تحت تأثیر سیاستهای ایدئولوژیکی قرار داشته باشد، در حال طی کردن مراحل آزمون و خطا بوده تا به یک مرحله برسد. نکتهای که درباره هند و خیلی از کشورهای جهان سوم که میتوانند به یک قدرت تبدیل شوند، صدق میکند، این است که افراد نقش خیلی پررنگی پیدا میکنند.
بسیاری از کشورهای جهان سوم بر روی کارآمدن افراد و نخبگان عملگرا واقف هستند. سیستمهای اقتصادی و نوع مدل توسعه این کشورها، خیلی پررنگتر از ساختار است؛ چون در کشورهای جهان سوم ساختار پیشرفتهای هنوز شکل نگرفته، اما ظهور افراد مسلط و اینکه به چه طریق میتوانند یک شیوه اقتصادی و سیاسی خوب را پیاده کنند، خیلی پررنگ میشود که این اتفاق در هند افتاد. در هند افراد و نخبگان عملگرایی که در یک برهه تاریخی ظهور کردهاند، در توسعه این کشور خیلی تأثیرگذار بودهاند. مدل سیستم خودکفایی اقتصادی از زمان جواهر لعل نهرو شروع میشود که برنامههای توسعهای بر مبنای خودکفایی اقتصادی و با سختگیریهای زیاد، روی سرمایهگذاری خارجی داشتند.
البته با توجه به اینکه هند رابطه خیلی خوبی با شوروی داشت، اقتصاد آن به طور کامل سوسیالیستی نبوده و همیشه یک اقتصاد مختلط، یعنی ترکیبی از اقتصاد دولتی و خصوصی داشته است؛ اما از زمان بعد از استقلال تا دهه 1990 میلادی که چرخش اساسی در مدل توسعه هند به وجود آمد، وزنه اقتصاد مختلط بیشتر به سمت دولتی میرود؛ یعنی صنایع کلیدی و محوری دست دولت بود و سختگیری نسبت به سرمایهگذاری خارجی زیاد شد و نرخ تعرفهها بالا بود. در این مراحل چند اتفاق میافتد؛ یکی اینکه مدل توسعه که پیش میبرند مخصوصاً خودکفایی اقتصادی، خیلی جواب نمیدهد. مهمترین نکته این است که منطقهای که هند واقع شده، دارای رقابت و درگیری با همسایگان خود به ویژه پاکستان و چین است. در سال 1962 هند شکست سختی از چین میخورد. در سال 1964 نیز چین سلاحهای هستهای را آزمایش میکند و رابطه پاکستان و آمریکا خیلی خوب میشود؛ همچنین چین و پاکستان رابطه خوب پیدا میکنند و هند به نوعی معنای ضعف را در سیاست خارجی خود حس میکند که دچار از هم گسیختگی شده است.
این دوره از سال 1962 تا دهه 90 میلادی را دوره واقعگرایی هند میگویند؛ نخبگان هند به این فکر میافتند که تغییر و تحولاتی در نظام سیاستی این کشور به وجود بیاورند. جوامعی که به استقلال رسیده یا انقلاب کردهاند، اگر بخواهند به موفقیت برسند، باید بتوانند با تغییرات کنار بیایند و به دلیل مسئله ایدئولوژیک خاصی که شکل میگیرد، مخالفت با تغییر به وجود میآید.
اینکه این تغییر پذیرفته شود یا مخالفت شود، توسعه را شکل میدهد که هند این تغییرات را پذیرفت و نخبگان هندی قبول کردند سیاستهایی که پیش میرود، موفقیتآمیز نبوده و باید قدری از مواضع آرمانگرایی و عدم تعهد خود دور شوند و اینکه سیاستهای اقتصادی به بازسازی و نوسازی احتیاج دارد. یکی از عوامل مهمی که سبب شد در دهه 90 میلادی چرخش داشته باشند، فروپاشی شوروی بود؛ با از بین رفتن شوروی، هند متحدی که پشتوانه عظیم خود را از دست داد و انزوایی که در قبال شکست چین داشت، شدت گرفت؛ به همین دلیل نیاز به این چرخش داشت که در دهه 1990 میلادی این نیاز با همت نخبگان هندی رخ میدهد؛ در واقع افراد نقش بسیار مهمی در بازسازی اقتصاد هند داشتند که یکی از مهمترین آنها، وزیر اقتصاد و دارایی هند بود که او را معمار اقتصاد هند میدانند. وی بعدها نخستوزیر این کشور میشود.
مدل توسعه هند را به فیل عظیمالجثهای که آرام و پیوسته قدم برمیدارد، تشبیه میکنند که توسعه متوازن را پیش میبرد؛ یعنی توسعه در همه زمینهها را مدنظر خود قرار داده است. اولین اقدام هند، بازسازی اقتصاد خود است که وزنه اقتصاد مختلط را به سمت بنگاههای خصوصی میبرد که سبب رونق گرفتن خصوصیسازی شد و اینکه نرخ تعرفهها را کم کردند که تأثیر خیلی زیادی روی سرمایهگذاری خارجی داشته است؛ یعنی زمینههای اقتصادی خود را با یک برنامهریزی مدون و دقیق بر پایه توانایی کشور، طوری فراهم کردند که سرمایهگذاری خارجی گسترش پیدا کرد. برای نمونه قبل از این تحولات، شرکتهایی که سرمایهگذاری میکردند، باید 26 درصد از سود خود را به دولت میدادند که دولت این را حذف کرد و شرایطی را فراهم آورد که بنگاهها و سرمایهگذارهای خارجی سرمایهگذاری کردند و سبب شد غولهای تجاری جهان، از جمله آمریکاییها و اروپاییها به هند بیایند.
کار دیگری که هند کرد، توسعه همهجانبه بود و اینکه روی توسعه انسانی به شدت تمرکز کرد؛ در همین راستا جمعیت فقیر و بیسواد خود را به سمت جمعیت ماهر و متخصص برد؛ به خصوص در زمینه پرورش فناوری تا جایی که الان جمعیت بسیاری از هندیها در دانشگاههای صنعتی آمریکا و کشورهای اروپایی مشغول به تحصیل هستند و بعد از اتمام درس، به هند برمیگردند. برای نمونه بخش عظیمی که در پرتاب کاوشگر در ناسا مشغول بودند، هندی بودند. این توسعه انسانی در پیشرفت هند بسیار مؤثر بود و در حال حاضر که در زمینههای فناوری، به یکی از قطبهای عظیم دنیا تبدیل شده، بر پایه همین نیروهای تحصیل کرده بوده است. بنابراین توسعه سرمایهگذاری خارجی و توسعه انسانی در پیشرفت این کشور بسیار اثرگذار بوده است.
هند با نرفتن به نظام بازار اقتصادی دنیا، سرمایه کوچک خود را از بین نمیبرد و صنایع کوچک و یدی خود را در کنار صنایع بزرگ تقویت میکند و همین نکته باعث میشود که جمعیت فراوان این کشور به خصوص جمعیت فقیر که متکی بر صنایع کوچک هستند، دچار فقر یا شوک اقتصادی ناشی از ورود یک کشور به جهان آزاد اقتصادی نشوند. کار دیگر در سیاست خارجی است؛ هند اولویت را بر دیپلماسی اقتصادی قرار میدهد، یعنی روابط خود با سایر کشورها را فقط بر مبنای منفعت اقتصادی آن انجام میدهد؛ به این صورت که هند در خاورمیانه با ایران، عربستان و رژیم صهیونیستی همزمان روابط خیلی خوبی برقرار میکند و در عین تحریمهای که ایالات متحده به ایران وارد میکند، با ایالات متحده رابطه خوب و حسنهای دارد، اما از آن طرف تحریمها را هم دور میزند و با ایران رابطه دارد.
در نظر گرفتن اولویت منافع اقتصادی در سیاست خارجی این کشور سبب شده است سیاست خارجی آن، تقریباً مقداری از تنش دور باشد و تنها تمرکزش را بر مبنای برنامههای توسعهای قرار دهد. اقدامات دیگر در مسیر پیشرفت، کاهش تعرفهها، مقررات صادرات و واردات و اصلاح نظام مالیاتی است و اینکه برنامههای خود را گام به گام و آهسته جلو میبرد. بر همین اساس از هند که یک تصور فوقالعاده فقیر داشتیم که نظام کارآمدی داشت، با برآورد بانک جهانی در سال 2050 به سومین اقتصاد برتر جهان تبدیل خواهد شد و در حال حاضر نیز برخی منابع آن را جزء 10 اقتصاد برتر و برخی دیگر جزء 5 اقتصاد برتر دنیا میدانند و در آسیا نیز بعد از چین و برخیها بعد از ژاپن، هند را اقتصاد برتر این منطقه میدانند.
2- توجه به تولید داخلی
نظر افضلی – رئیس سابق گروه دوستی پارلمانی ایران و هندوستان
مساحت کشور هند دو برابر ایران است و جمعیت بسیار بالایی دارد که همین مسئله مدیریت این کشور را سخت کرده است؛ اما مسئولان این کشور توانستهاند به خوبی از عهده آن برآیند. آنها با نحوه مدیریت صحیح توانستهاند موجب رشد اقتصادی این کشور شوند و آن را از کشوری فقیر خارج کنند. دهه 90 میلادی بود که هند سرمایهگذاری در کشورش را آزاد کرد؛ اما با توجه به قدرت صنایع داخلی، تولیدات داخلی هند در برابر تولیدات خارجی مقاومت کردند؛ حتی قیمت تلویزیون داخلی در آن زمان سه برابر تلویزیون خارجی بود؛ اما مردم هند با توجه به ارزش نهادن به تولیدات داخلی و کیفیت بالای آن، تلویزیون داخلی میخریدند. در همین راستا تولیدکنندههای داخلی نیز کیفیت کالاهای خود را بیشتر کرده و قیمت آن را نیز ارزان کردند و از این طریق توانستند در قبال محصولات خارجی به خوبی مقاومت کنند، برعکس کشور ما که متأسفانه با ورود کالاهای خارجی، تولید کالاهای داخلی تحتالشعاع قرار گرفته است. از این رو یکی از عوامل پیشرفت این کشور توجه به صنایع داخلی با کیفیت بود که در نتیجه آرام آرام این کشور رشد پیدا کرد. نکته دیگر در این خصوص ساختار حکومتی هند است؛ دولتمردان و حتی رئیسجمهور و نخستوزیر این کشور حق استفاده از ماشینهای خارجی را نداشتند و با سوار شدن بر ماشینهای داخلی به صنایع داخلی خود فخر میفروختند، یعنی با حس ناسیونالیستی به این مسئله توجه میکردند. هند کشوری است که نفت ندارد و بنزین در این کشور گران است و از نظر سوخت روی مردم فشار بود، اما دولت این کشور وسایل حمل و نقل عمومی را گسترش داد که کار کسی روی زمین نماند. در همین راستا حتی از روستاها به مراکز شهر سرویس رفت و آمد ساعتی وجود داشت یا حتی برخی از قطارها، موتور مسافران را حمل میکردند که با این راهکار یک فرد میتوانست صبح به همراه وسیلهاش سوار قطار شود و در ایستگاه مورد نظر پیاده شود و طی روز با موتور در محل مورد نظرش باشد و شب با همان قطار برگردد که همه اینها سبب ایجاد آسایش و آرامش میشد. همچنین حمل و نقل ریلی بسیار گسترش یافت و لذا گران بودن بنزین موجب اعتراض مردم نمیشد. از سوی دیگر، اینکه هندیها مردمان سختکوش و قانعی هستند و حتی پروفسورهای این کشور با دوچرخه یا موتورسیکلت به دانشگاه میرفتند؛ در حالی که همین اشخاص مرتب به کشورهای دیگر سفر میکردند اما در کشور ما همه چیز بر مبنای لوکسگرایی شده است. نکته مهم دیگر مدیریت قیمتهاست؛ اینکه یک کالا در هر نقطهای از سطح شهر یک قیمت را دارد و اینطور نیست که قیمت کالای مورد نظر در شمال و جنوب شهر متفاوت باشد و مغازهدار سود خود را از کارخانه و نه از مشتری دریافت میکند که همه اینها به آرامش مردم و در نتیجه قرار گرفتن و رسیدن به پیشرفت کمککننده است. نکته مهم دیگر در خصوص بحث فرهنگ مردمان هند، این است که هندیها همه همدیگر را پذیرفتهاند و هیچ کس بر دیگری فخر نمیفروشد و شخص فقیر به پولدار حسادت نمیکند. بحث دیگر در مسیر پیشرفت این کشور زبان آکادمیک این کشور است که انگلیسی است؛ همین امر سبب شده است تا خیلی راحتتر با کشورهای دیگر ارتباط برقرار کنند و یافتههای علمی و پژوهشی را کسب کرده و در کشور خود پیادهسازی و عملیاتی کنند. هندیها به ظرفیت نخبههای خود توجه ویژهای دارند؛ هر فردی که در کشورهای دیگر تحصیل کرده است، به کشور خود بازمیگردد و بلافاصله در دپارتمانهای علمی پذیرفته میشود و دستاوردهای علمی خود را انتقال میدهد. مردم هند کشور خود را دوست دارند و با همین روشها توانستهاند کم کم به رشد دست پیدا کنند. در حال حاضر در بسیاری از صنایع قوی شده و کالاهای مختلف صنعتی نیز صادر میکنند؛ همچنین در صادرات محصولات کشاورزی سرآمد هستند که درآمد سرانه آنها از صادرات رقم بسیار بالایی است. البته شرایط آب و هوایی و موقعیت جغرافیایی این کشور در این رشد و پیشرفت بیتأثیر نبوده است. نکته دیگر این است که در بخش خصوصی به خوبی وارد شدهاند و به تازگی در جادهسازی و اتوبانسازی خیلی خوب تلاش میکنند. همچنین صنعت ساختمانسازی در این کشور رونق گرفته است و آپارتمانسازی به شدت رشد کرده است و کم کم خیابان خوابها در حال کم شدن هستند. نکته مهم دیگر در مسیر پیشرفت این کشور ایجاد مراکز پژوهشی بسیار زیاد است، برعکس کشور ما که دانشگاههای زیادی داریم و در حالی که پژوهشهای ما لوکس محور است و پولساز نیست، اما در هند از پژوهشهای خود سود خوبی کسب میکنند. در حال حاضر در بخش آیتی، فناوریهای دیجیتال و نرمافزار به خوبی رشد کردهاند و بیشتر کارخانههای اروپایی در حال سرمایهگذاری در هند هستند.
3- توسعه کشاورزی و صنعت
پیرمحمد ملازهی – کارشناس مسائل شبه قاره
در واقع هند از زمانی در مسیر توسعه قرار گرفت که «مانموهان سینگ» نخستوزیر این کشور شد؛ توجه اصلی وی روی توسعه اقتصادی کشور بر مبنای توسعه انسانی بود. مقامات هند جمعیت بالای هند را یک عامل منفی در مسیر توسعه قلمداد میکردند، اما او نظرش این بود که اگر این جمعیت بالا در جهت توانمندی حرکت کند، میتوان توسعه اقتصادی را تسریع کرد. در همین راستا قوانینی را تصویب کردند تا هم زمینه جذب سرمایه خارجی و هم جذب فناوری تسهیل شود و در کنار این قوانین، یک برنامهریزی دقیقی انجام دادند. به همین منظور بخشهای اقتصادی را در نظر گرفتند که از کدام بخشها میتوان توسعه اقتصادی را تحریک کرد که در آن زمان دو بخش مدنظر قرار گرفت؛ یکی بخش کشاورزی و دیگری بخش صنعت بود که در هر دو زمینه، توانمندی انسان مسئله اصلی بود؛ در این خصوص کشاورزان را با تکنیکهای جدید کشاورزی و کارگران را با فنون جدید صنعتی آشنا کردند و در همین زمینه هنرستانهایی تأسیس کردند که درجهت توانمندی انسان کار و تلاش میکردند. آن زمان همه هدفشان این بود که هند در مسیر توسعه قرار گیرد که البته مشکلات فراوانی در این راه وجود داشت؛ یکی از آنها جمعیت بسیار زیاد این کشور بود که مشکل بزرگی به شمار میآمد؛ اما مسئولان هندی تصمیم گرفتند بخشهای مختلف جامعه را شناسایی کنند؛ لذا آنهایی را که امکان قرار گرفتن در مسیر توسعه راحتتر را میتوانستند انجام دهند، در مرحله اول انتخاب کردند، اما طوری برنامهریزی کردند که تقریبا همه هندیها به نوعی در این روند مشارکت کردند که به نظر بنده رمز موفقیت هندیها در این زمینه بود به خصوص در بخش کشاورزی؛ در این زمینه باید گفت که هندیها گاو را محترم میدانند و معمولا هر خانواده روستایی در هند یک یا دو گاو دارد که برایشان شیر هم تولید میکند؛ اما مشکلی که وجود داشت، این بود که این شیر تولید شده به مصرف خود خانوار روستایی میرسید. بنابراین، دولتمردان این کشور تصمیم گرفتند اقدامی در این خصوص انجام دهند. در همین راستا سیستمی پیاده کردند که به شکل تعاونی بود و دولت شیر گاوهای کشاورزان روستایی را میخرید و همان جا مبلغ خریداری شده را به روستاییان پرداخت میکرد و با ماشینهای مخصوص، شیر را به کارخانجات پاستوریزه شهرها انتقال میداد که این شیر به طرق مختلف فرآوری میشد و به مصارف شهرنشینان میرسید. در نتیجه این سیاست به سرعت هم سطح زندگی روستانشینها بالا رفت، چون درآمدی برایشان ایجاد شد و هم اینکه لبنیات شهرنشینها بهتر فراهم شد. هندیها در تمام زمینهها این نوع حرکتهای توسعهای را شروع کردند که به نظر بنده یکی از دلایل موفقیتشان همین مسئله بود. نکته دیگر این بود که دولت این کشور تضمین کرد هر کالایی در کشور تولید شود که از نظر بازار، حال مصرف دارد یا ندارد، خرید آن را تضمین میکند، در نتیجه خرید محصولات کشاورزی و صنعتی را تضمین کرد.
بحث دیگر در زمینه پیشرفت کشور هند فرهنگ عمومی این کشور است؛ هندیها خیلی به این دنیا انگیزه ندارند و توجه و تمرکز بیشتری برای سرای آخرت دارند. مسئولان هندی کاری کردند تا به وسیله رسانههای مختلف اعم از صدا و سیما و مطبوعات و نظام تعلیم و تربیت، مردمان خود را اینطور آموزش دهند که همه ذهنیت آنها به سمت مهم بودن آخرت نرود و بدانند که این دنیا هم مهم است. به نظر بنده یک فرهنگسازی قدرتمندی در این خصوص انجام دادند و کاری کردند تا این ذهنیت در مردم جا بیفتد؛ چراکه از این طریق توانستند مهم بودن دنیا و امید به زندگی و نگاه به آینده را فرهنگسازی کنند. این در حالی است که قبل از آن ذهنیت جامعه و به خصوص روستاییها نسبت به توسعه منفی بود، یعنی به این فکر میکردند که این دنیا گذران است و خیلی نمیتوان روی این دنیا متمرکز شد و باید به آخرت رسیدگی کرد. البته این ذهنیت در مسلمانها هم وجود دارد، اما در هندیها بیشتر وجود دارد؛ به همین منظور در این موضوع فرهنگسازی کردند و توانستند پیوندی بین این دنیا و دنیای آخرت ایجاد کنند و به این نکته توجه کنند که اگر انسانها در این دنیا نتوانند فعال باشند، هیچ تضمینی وجود ندارد که در آن دنیا وارد بهشت شوند. به نظر میرسد، خیلی آگاهانه نسبت به این موضوع حرکت و فرهنگسازی کردند تا در رشد فکری جامعه این موضوع هضم شود، لذا هر نوع حرکت اقتصادی در این مسیر پیشرفت بیتأثیر نبوده است. نکته دیگر در بحث توسعه اقتصادی هند، ایجاد تعاونیهای مختلف در این کشور بود؛ این تعاونی ها هم در محلات مختلف جوامع روستایی و هم در جوامع شهری به وجود آمد و از این طریق توانستند سرمایههای کوچک را جمع کنند. برای نمونه، حتی خانوادهای که ده یا 5 روپیه داشت که سرمایه خیلی کوچکی بود، در این تعاونیها شرکت میکرد که به نظر میرسد در توسعه اقتصادی هند نقش مهمی ایفا کرده است، چراکه بین روستا و شهرها و محلهها واسطه شدند و یک نوع همکاری مؤثر با هم انجام دادند که در این مسیر پیشرفت تأثیرگذار بوده است.
نگاهی به مسیر توسعه دهلی نو در گفتوگوی صبح صادق با دکتر نوذر شفیعی کارشناس روابط بینالملل
اتحاد با همسایگان
در گذشتهای نه چندان دور، در اذهان بسیاری از مردم جهان، هند کشوری فقیر با مردمانی گرسنه و کنار خیابان خوابیده بود؛ اما همین مردم فقیر با سیاستهای اصلاح شده دولتها و توجه صحیح به سرمایههای خارجی و اتکا به توان و ظرفیت داخلی و نخبهپروری توانستند خود را در رده کشورهای قدرتمند اقتصادی برسانند تا جایی که در آیندهای نزدیک به یکی از قطبهای اقتصادی جهان تبدیل خواهند شد؛ در همین زمینه با دکتر نوذر شفیعی، کارشناس روابط بینالملل و شبه قاره گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
با توجه به اینکه هند کشوری فقیر با جمعیت بسیار بالا بوده، چه سیر تحولی باعث رونق گرفتن اقتصاد و پیشرفت این کشور شده است؟
هند دو مقطع را در تاریخ تحولات خود پشت سر گذاشته است؛ یک مقطع، دورهای است که از زمان استقلال این کشور شروع میشود که حدودا تا سال 2000 و شاید تا پایان دوره جنگ سرد را در برمیگیرد؛ ویژگی اصلی سیاست و حکومت هند را در این دوره تحت عنوان «نهروئیسم» میشناسند. به این دلیل که رفتار اقتصادی هند، یک رفتار سوسیالیستی بود، در عین حال در سیاست خارجی هم به عنوان یک کشور دست و دل باز عمل میکرد و در مجموع یک کشور آرمانگرا بود. در این دوره تحول اقتصادی چندان مهمی در هند رخ نداد، کما اینکه در سایر کشورهایی که این الگوی رفتاری را داشتند هم تحول مهمی رخ نداد. در دهه 1990 در کل کشورهایی که دارای اقتصاد سوسیالیستی بودند، فروپاشیدند یا آنهایی هم که ادامه دادند، تا الان خیلی موفقیت چشمگیری نداشتهاند و در حال حرکت به سمت اقتصاد لیبرال هستند؛ البته در این بین، چین یک استثنا بوده و اقتصاد چین، اقتصاد بازار است؛ اما حکومت خاص خود را دارد و به اصطلاح میگویند سوسیالیسم با طعم یا مشخصات چینی است. این تجربه تلخ سبب شد تا پس از فروپاشی شوروی، محافل سیاسی، اقتصادی و استراتژیک هند، این نکته مطرح شود که تا الان هند بر دنده چپ تاریخ خوابیده بوده و از این به بعد باید به سمت دنده راست تاریخ بخوابد؛ به این معنا که تا الان سوسیالیسم بوده و به نتیجهای نرسیده است، لذا باید به سمت لیبرالیسم و اقتصاد بازار حرکت کند که این موضوع هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی کاملاً مشهود بود.
محوریت احزاب در ارتباط با این پیشرفت چه نقشی داشته است؟
بنابراین در کنار این تفکر یک عقبه ایدئولوژِیک قوم محور تحت عنوان «هندوئیسم» قرار گرفت و یک حزب سیاسی به نام «بیجیپی» یا «بهاراتیا جاناتا» سرکار آمد که حزب راست گراست؛ این حزب تلاش کرد هند را یک قدرت بزرگ یا حتی جهانی معرفی کند، لذا برای اینکه به قدرت جهانی تبدیل شود، این نکته را مدنظر قرار داد که باید به تسلیحات اتمی دسترسی پیدا کند و یک اقتصاد قوی داشته باشد؛ بنابراین از این منظر هند باید یک استراتژیک قوی را در پیش بگیرد که در این راستا تلاش میکنند عضو شورای امنیت سازمان ملل شوند.
تعامل و ارتباط با کشورهای دیگر چقدر در قوی شدن اقتصاد هند مؤثر بوده است؟
چون هندیها میدانند یک بنیان اقتصادی قوی، میتواند زیربنای سایر عناصر قدرت باشد؛ بنابراین دو کار را انجام دادند که یکی از این اقدامات، در عرصه خارجی بود. در این عرصه سعی کردند حلقه اول را همسایگان قرار دهند که بتوانند یک رابطه تعاملی و سازنده و در نتیجه تعامل سازنده با همسایگان داشته باشند؛ چرا که هند به نوعی با همسایگان خود دچار مشکل است و در این مسیر تا حدی موفق بودهاند؛ کار دومی که انجام دادند، این بود که با دشمنترین کشور خود یعنی چین، یک سیاستی به اصطلاح «توازن گریزان» را در پیش گرفتند؛ بدین منظور با توجه به اینکه هند با چین یک رقابت و دشمنی دارد، سعی کردند هیچ گاه چین را علیه خود تحریک نکنند. برای آرام کردن محیط اطراف خود، در گام دوم ارتباط با قدرتهای بزرگ را در دستور کار خود قرار دادند و به همین دلیل اسم سیاست خارجی هند از سال 2000 به بعد، سیاست خارجی «رئالیسم» یا واقعیتگرا لقب گرفته است؛ یعنی ارتباط با قدرتهای بزرگ با اهداف مختلف که یکی از آنها کسب فناوریهای برتر است. این سیاستها را در حوزه سیاست خارجی در پیش گرفتند و البته با کشورهایی که همسایه بلافصلشان هم نبود، از طرقی به آنها نزدیک میشد، مانند کشورهای آسیای جنوب شرقی؛ هند یک سیاست اقدام در شرق را انجام داد که ادامه سیاست نگاه به شرق این کشور است؛ کشورهای آسیای جنوب شرقی یا عضو اتحادیه آسآن، مرکز صقل این سیاست است و هند با این کشورها رابطه اقتصادی، سیاسی و امنیتی قوی برقرار کرد، با کشورهای آسیای شرقی به خصوص با محوریت ژاپن و کره جنوبی نیز ارتباط تنگاتنگی برقرار کرد، همچنین با اقیانوسیه با محوریت استرالیا هم ارتباط تنگاتنگی برقرار کرد، لذا همه این اقدامات را در حوزه سیاست خارجی انجام داد که دستاوردهای بسیارمهمی برای هندوستان به همراه داشت. کشور هند حتی در حوزه سیاست خارجی ابتکار عملی تحت عنوان «پارادیپلماسی» انجام داد که در این راهکار در حقیقت هند به ایالتهای خود این امکان را داد تا با کشورهای مختلف وارد تعامل شوند، به عبارتی هر ایالت میتوانست سیاست خارجی خود را داشته باشد؛ بنابراین اینها گامهایی بود که در حوزه سیاست خارجی برداشتند.
هند در راستای بهبود وضعیت خود، چه کارهایی در داخل کشورش انجام داد که توانست آنها را به این حد از توسعه برساند؟
در حوزه داخلی هم چند گام بسیار مهم برداشتند؛ یکی از آنها پروژهای است که موتور محرک اقتصاد هند قلمداد میشود. این پروژه ایجاد بنادر بزرگ، نوسازی بنادر موجود، توسعه 14 منطقه و واحد اشتغال ساحلی را در برمیگیرد؛ بنادری که در پرتو این پروژه ایجاد یا نوسازی میشوند، از طریق مجموعهای از بزرگراهها به طول 7 هزار و 500 کیلومتر به هم وصل میشوند؛ کارکرد اصلی این پروژه، گسترش راههای تجارت دریایی بینالمللی هند و همچنین توسعه جوامع ساحلی هند است که تخمین زده میشود و این پروژه حدود 120 میلیارد دلار هزینه میبرد و در صورتی که ایجاد شود 10 میلیون شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میکند. در واقع توسعه مناطق ساحلی تحت عنوان این پروژه، یکی از دستور کارهای دولت هند بوده است. دومین پروژه «مائوسام» یا موسم است، این پروژه میتواند جزء سیاست خارجی نیز قلمداد شود؛ در گذشته این بادهای موسمی سبب شده بود یک مبادله اطلاعاتی و فرهنگی بین بعضی از مناطق ساحلی هند با مناطق ساحلی کشورهای دیگر در آفریقا و آسیا صورت گیرد که این جریان تاریخی بیشتر بعد فرهنگی داشت؛ هندیها بر این اساس، آن را به یک جریان فرهنگیـ اقتصادی و حتی سیاسیـ امنیتی تبدیل کردند و در چارچوب این پروژه، سعی میکنند روابط باستانی و قدیمیای را که با مناطق ساحلی کشورهای دیگر در اقیانوس هند داشتند، مجدد احیا کنند که به «جهان اقیانوس هند» معروف است. همچنین هند سعی میکند پیوندها را با محدوده شرق آفریقا، جنوب ایران و محدوده سریلانکا و جنوب شرق آسیا برقرار کند تا از این طریق بتواند موفقیتهای اقتصادی به دست آورد.سومین پروژه، پروژه بزرگراهی و راه است؛ پروژه اول که ساختوساز ساحلی بود و این پروژه راهسازی است که یکی از بزرگترین راهسازیهای هند است و حدود 50 هزار کیلومتر طول دارد و شامل ساخت جاده، بزرگراه و ترمیم بخشی از جادههای قدیم در سراسر هند است؛ این پروژه ضمن اینکه مناطق مختلف هند به خصوص مناطق مرزی را به هم وصل میکند، یک نوع پیوند بین مناطق ساحلی هند و مناطق دیگری از هند ایجاد میکند. این پروژه در حال اجراست و در طول فرآیند اجرایی این پروژه، 22 میلیون فرصت شغلی ایجاد میشود. همه این پروژهها، ابتکار عملهایی است که هندیها انجام دادند تا بتوانند به اقتصاد هند رونق ببخشند و یک تعامل سازندهای هم با محیط بیرون برقرار کنند و هم اینکه با تعامل سازنده باعث رونق بخشیدن به تجارت و جلب سرمایهگذاری خارجی به هند شوند.
این نگرش به واقعیتها و ادامه ندادن راههای غلط چطور یک کشور را تا این حد قدرتمند میکند؟
هند مانند بسیاری از کشورهای پیشرفته، نگرانی درباره تغییر سیاستهایش متناسب با واقعیتها نداشته و اگر سیاستهای گذشته غلط بوده، اصراری بر ادامه آنها نداشته است و تلاش کرده مطابق با واقعیتهای موجود سیاستهایش را تغییر دهد و در حال حاضر در حال تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ است؛ البته متغیرهای مختلفی در این زمینه نقش دارد؛ مانند جمعیت زیاد، انگیزههای قوی برای پیشرفت و امید به آینده در هند که پیشبینی میشود هند تا سال 2050 به یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان و حتی دومین اقتصاد جهان تبدیل شود.