دریافت نقاط مثبت
کشورهایی نظیر اندونزی و مالزی کشورهایی هستند که هم از نظر رشد و تولید صنعتی وضعیتهای مناسبی دارند و هم اینکه در عرصههای مختلف نظیر گردشگری و صادرات توانستهاند به حد قابل قبولی برسند. در خصوص کشور اندونزی باید به چند نکته توجه کرد؛ آنچه اندونزی امروز با آن مواجه است، از یک سو پیشرفتهای مربوط به تجارت و از سوی دیگر پذیرش تقسیم کار جهان است؛ با این مبنا که آنها در منطقه جنوب شرق آسیا در حال تبدیل شدن به کشورهای صادر کننده قرار گرفتهاند و همین امر اگرچه برای آنها منافع اقتصادی در بر داشته، اما واقعیت این است که در زمینههای فرهنگی و مباحث اجتماعی تحت تأثیر ساختارهای جهانی قرار گرفتهاند و گویی آنها از بخشی از هویت خود که میتوانست آنها را حفظ کنند، دور شدهاند. ما در این منطقه غرب آسیا وقتی به کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا نگاه میکنیم، عمدتاً عادت کردهایم که مباحث اقتصادی، تجاری و مباحث مرتبط با واردات و صادرات یا مقدار تولید را نگاه کنیم، در حالی که باید مباحث کلانتری نظیر حفظ هویت و حفظ استقلال فرهنگی را هم لحاظ کنیم. برای نمونه جمهوری اسلامی ایران امروز کشوری مستقل است که عموماً ما، از نوع مدیریت یا اینکه ظرفیتهای اقتصادی کشورمان معطل مانده است، گلایه میکنیم و بسیار اتفاق افتاده که کشورهایی نظیر ژاپن، اندونزی و مالزی یا حتی کره را به عنوان کشورهای پیشرفته مثال میزنیم؛ در حالی که اگر از یک زاویه دیگر به آنها نگاه کنیم، برای نمونه کره مجبور است متناسب با رویکردهای آمریکا خود را تطبیق دهد یا ژاپن مجبور است که همچنان پایگاه نظامی در اختیار آمریکاییها قرار دهد، یا اگر اتفاقی در بورس کشورهای غربی بیفتد حتما آثار آن بر اقتصاد کشورهایی نظیر مالزی، امارات و تا حدودی اندونزی خود را نشان خواهد داد. بنابراین بنده معتقد هستم باید از نحوه پرتلاش کشورهایی نظیر اندونزی الگو بگیریم و مراقبت کنیم که نقاط مثبت آنها را بگیریم و نکات منفی آنها وارد عرصه اداره حکومت ما نشود. بر این اساس ما با یک موضوع چند بعدی مواجه هستیم و نمیتوانیم فقط سیاه یا سفید ببینیم، بلکه در ابعاد اقتصادی این کشورها از جمله اندونزی حرفهای جدی برای گفتن دارند و تقسیم کاری که انجام شده، نوع نگرش آنها به برندسازیها، تعامل آنها در عرصه تجارت بینالمللی و جایگاهی که اکنون برای خود ایجاد کردهاند، همگی نکات مثبت است؛ اما این موضوع به معنای این نیست که آنها بیعیب و نقص هستند، بلکه نواقص جدی هم وجود دارد و هضم شدن در نظام سلطه یا حذف استقلال و محو شدن در روندهایی که آنها خود تصمیمگیرنده نباشند، نقاط ضعفی است که همچنان وجود دارد و ما باید با لحاظ کردن همه این موارد در خصوص اندونزی قضاوت کنیم. الان یکی از دغدغههای نویسندگان و اصحاب فرهنگ در اندونزی و آنچه ما به صورت مکتوب میتوانیم دنبال کنیم، این است که آنها نوعی هویت گم شده را اذعان میکنند و معتقد هستند باید از حذف شدن فرهنگ آنها یا حذف شدن فرهنگشان در فرهنگ لیبرال دموکراسی جلوگیری شود؛ به ویژه آنکه این کشور با پشتوانهها و رویکردهای دینی و اسلامی خو گرفته است و هر چه از هویت اسلامی فاصله بگیرند یا برنامهریزان دولتی به آن بیتوجهی کنند، در آینده سرخوردگیهای فرهنگی برای آنها ایجاد خواهد کرد. در نتیجه ما باید به الگوی بومی خود برسیم؛ الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت نسخهای است که باید در خصوص آن و طراحی مدلهایی که بتواند ما را به این الگو برساند، با نگرش بومی نگاه کنیم.
همان گونه که در علم و فناوریها توانستهایم بومیسازی کنیم، در فرهنگ و اقتصاد هم باید متناسب با معیارهای اسلامی و اهداف انقلاب اسلامی و برمبنای رویکردهای دینی خود به الگوسازیهای کارآمد برسیم، همانگونه که در عرصه بسیج و دفاع، مدل بومیـ ایرانی جواب داده است و همان گونه که در عرصه سیاسی توانستهایم مردمسالاری دینی را متناسب با نیاز کشور تدوین کنیم، حتما در عرصه اقتصاد هم میتوانیم به این مرحله برسیم.
البته رسیدن به این مرحله نیازمند تدبیر و برنامهریزیهای دقیق و بلندمدت است که گام دوم به عنوان یک منشور از سوی رهبر معظم انقلاب برای رسیدن به همین مبنا و همین مقصد تعریف شده و افقی است که باید آن را به سرعت محقق کنیم. اندونزی را نباید یک مجموعه یکپارجه نگاه کنیم، بلکه در درون این کشور بخشهایی به صورت کاملاً سنتی وجود دارد و علاوه بر این کشور، سایر کشورها نظیر مالزی هم همین گونه هستند؛ آنها در بخشهایی کاملا دست نخورده باقی ماندهاند، اما در بخشهایی هم بر اساس برنامهریزیهای دولتی پیش رفتهاند و در مجموع این کشورها در عرصه اقتصاد پیشرفتهای خوبی داشتهاند، اما بدین معنا نیست که پیشرفت اقتصادی، یعنی بالاترین حد دستیابی به آسایش برای همه اقشار جامعه، بلکه در این کشورها نیز برخی از محرومیتها کاملا هویداست و در سفرهای عادی هم میتوانیم این مباحث را ببینیم؛ در مجموع آنها را باید در عرصه فرهنگ پیشرو و قابل قبول بدانیم، اما نباید از آنها در ذهنمان یک بت بسازیم یا فکر کنیم که دیگر دست نیافتنی هستند.
در گفتوگوی صبح صادق با رئیس سابق کالج اسلامی صدرا اندونزی مطرح شد
ظرفیت نخبگانی و سیاسی در خدمت توسعه
«اندونزی» کشوری در جنوب شرق آسیا با جمعیت بسیار زیاد است که توانسته طی دهههای اخیر خود را از کشوری فقیر به کشوری پیشرفته تبدیل کند که عوامل متعددی در آن نقش داشتهاند. در همین زمینه با حجتالاسلام والمسلمین سیدمفید حسینیکوهساری، مسئول مرکز ارتباطات و بینالملل حوزههای علمیه و رئیس سابق کالج اسلامی صدرا در اندونزی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید:
به نظر شما تعاملات بینالمللی چقدر در موفقیت و پیشرفت اقتصادی کشور اندونزی تأثیرگذار بوده است و چگونه از این طریق به این مهم دست یافتند؟
پیشرفت کشور اندونزی عوامل متعددی دارد؛ این کشور یکسری برنامهها را تقریباً به شکل هدفمند و تا حدودی همهجانبه در سالهای اخیر پیگیری کرده که مجموعهای از عوامل، سبب پیشرفت اکنون شده است. یکی از این عوامل، تعاملات بینالمللی اندونزی بوده است؛ این کشور در سالهای اخیر تلاش کرده است به سمت سیاستهای چندجانبهگری حرکت کند و در عرصه بینالمللی از همه ظرفیتهای بینالمللی استفاده کرده است؛ لذا طی سالهای اخیر هم تعاملات و هم تجارت خود را با کشورهایی مانند روسیه و هند توسعه داده است، در گذشته سهم کشورهایی مانند آمریکا، استرالیا، کشورهای اروپایی و چین به ویژه در سیاست و در اقتصاد بینالمللی اندونزی خیلی برجسته بوده است؛ در عین حالی که سهم آنها را حفظ کرده، سعی کرده است اولاً با قدرتهای دیگری همچون روسیه و هند نیز ارتباطاتی را برقرار کند و ثانیاً از ظرفیتهای منطقهای خود نیز استفاده حداکثری را داشته باشد. در اتحادیههایی مانند آ س آن که برای منطقه است، اندونزی نقش خود را خیلی تقویت کرد، همچنین در اتحادیههایی مانند جی 20 و دی 8 که مربوط به کشورهای در حال توسعه و اسلامی است، نقش خود را تقویت کرد؛ به تعبیری اندونزی سعی کرد تمام تخممرغهای خود را در سبد خاصی نچیند و از تمام ظرفیتهای منطقهای به خوبی استفاده کرد و سهم خود را در دنیای اسلامی تقویت کرد، از این رو سیاستهای هوشمندانهای به کار گرفت، به این معنا که سیاست خارجی خود را در خدمت اقتصاد خود قرار داد.
در این زمینه مثالی ذکر میکنید؟
این نکته در برنامههای تبلیغاتی رئیسجمهور فعلی «جوکو ویدودو» که برای دور دوم هم پذیرفته شد، خیلی شفاف اعلام شده بود. در همین زمینه ابلاغ هایی از سوی شخص رئیسجمهور انجام گرفت و شاخصههایی در نظر گرفته شد و به همه سفرای اندونزی در کشورهای دیگر رسماً ابلاغ شد. اگر در یک کشور آورده اقتصادی نداشته باشند و از ظرفیت دیپلماتیک خود برای بحثهای اقتصادی استفاده نکنند، خیلی سریع مورد ارزیابی قرار میگیرند و ممکن است حتی از سمت خود برکنار شوند. واقعاً هم این کار را انجام دادند و برخی از سفرای اندونزی را که در کشورهای دیگر نتوانسته بودند در فعالیتهای اقتصادی خوب عمل کنند، جابهجا کردند؛ لذا به نظر بنده یکی از عوامل موفقیت کشور اندونزی در این پیشرفتهای اخیر، به خدمت گرفتن سیاستها و دیپلماسی بینالمللی، ظرفیت وزارت خارجه، ظرفیت اتحادیههای بینالمللی و به نحوی استفاده از این چندجانبهگرایی در عرصه بینالملل برای منافع اقتصادی بود.
یکی از عوامل پیشرفت کشورهای جنوب شرق آسیا، بحثهای اجتماعی و رویکردهای ملیگرایی است، این عوامل در پیشرفت اندونزی چه نقشی داشته است؟
نکته دومی که در پیشرفتهای اقتصادی اندونزی خیلی سهیم بوده است، افزایش مشارکت اجتماعی، تقویت رویکردهای ملیگرایی است و تقویت هویت ملی در خدمت اقتصاد اندونزی بود. اندونزی یک دورهای را در کشور خود سپری میکرد که دیکتاتوریهای خیلی شدیدی در کشور اعمال میشد و سطح مشارکت مردمشان در مناسبات کشور چه سیاسی و چه اقتصادی قابل توجه نبود؛ اما طی دورههای اخیر و هر چه به جلو پیش آمدند، فهم مردم و نقش مردم در تصمیمات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بسیار تقویت شد و اساساً هویت رویکردهای ملیگرایانه و هویت اندونزی خیلی بیشتر مدنظر سیاستمداران این کشور قرار گرفت و به شدت مصر هستند که به خصوص در برنامههای مختلف جایگاه و هویت اندونزی را ارتقا دهند؛ حتی برای اسلام کشور خود نیز یک قیدی در نظر گرفتهاند به نام گفتمان اسلام «نوسانتارا» که این گفتمان اسلامی برای منطقه فرهنگی کشور اندونزی و کشورهای جنوب شرق آسیاست و حتی گفتند اسلامی با رویکردها و هویت مردم این منطقه میخواهیم داشته باشیم.
شبیه به این گفتمان، در کشور خود اصطلاحی به نام الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت داریم که آنها نیز به دنبال الگوی اسلامی اندونزیایی پیشرفت و مؤلفههای اسلام بومی آن منطقه هستند و خیلی روی اسلامی منطقه تبلیغ میکنند و این فقط مربوط به الگوی اسلامی نیست؛ در همین راستا نقش مردم در اقتصاد تقویت شد و هویت اندونزیایی و هویت ملی ارتقا پیدا کرد که یکی از عوامل دیگر پیشرفت این کشور بود.
با توجه به رشد سریع اقتصاد کشور اندونزی و قرار گرفتن این کشور در رتبههای برتر آسیا، استفاده از ظرفیتهای نخبگانی چقدر در رشد و برتری این کشور اثرگذار بوده است؟
عامل بعدی در بحث پیشرفت کشور اندونزی، استفاده از همه ظرفیتهای نخبگانی و ظرفیتهای سیاسی کشور در خدمت پیشرفت کشور بود. اندونزی در این چند سال اخیر در برخی از رتبهبندیهای دنیا جزء رتبههای برتر دموکراسی جهان تلقی شد و سال گذشته از این کشور به عنوان سومین یا چهارمین دموکراسی بزرگ جهان یاد شد. یکی از علل این موضوع همان استفاده از ظرفیتهای سیاسی و نخبگانی بود؛ برای نمونه رئیسجمهور فعلی رقیب انتخاباتی خود را به عنوان وزیر دفاع خود به کار گرفت. «جوکو ویدودو» حتی از فردی که رقیب انتخاباتی وی بود و بعد از انتخابات ادعای تقلب گسترده کرده و گفته بود «جوکو ویدودو» رئیسجمهور نیست که همین باعث آشوب، درگیریهای متعدد و کشته و زخمی شدن تعدادی از مردم شده بود، خواهش کرد که جزئی از کابینهاش باشد، به عبارتی یک دولت ملی شکل گرفت که فراتر از احزاب سیاسی است. در واقع، وی سعی کرد بسیاری از نخبگان مدیریتی کشور را در دولت خود به کار گیرد.
نمونهای دیگر از استفاده دولت این کشور از نخبگان را میفرمایید؟
بزرگترین شرکت استارتاپی اندونزی به نام «گوجکت» است که شبیه اسنپ در کشور ماست؛ این استارتاپ همه ظرفیتهای حمل و نقل اندونزی اعم از اتومبیل، کامیون، موتور و در کل همه مواصلات را بر عهده گرفته است؛ رئیسجمهور فعلی مدیر این شرکت را به عنوان وزیر آموزش و پرورش کابینه خود انتخاب کرد و به همه جوانها و دانشآموزان کشورش گفت که از ایشان الگو بگیرند. خلاصه اینکه ترکیبی از افرادی را که به یک معنا کارآمد بودند، استفاده کرد که به تبع این موضوع، یک آرامش سیاسی و اجتماعی با محوریت کارآمدی و توانمندی در کشور حاکم شد. البته نمیتوان گفت در اندونزی جناحبندیهای سیاسی یا رویکردهای سیاسی از بین رفته است، اما در عین حال که واقعیتهای سیاسی حزبی وجود دارد، در ذیل این خطبندیها تلاش شده است که به کارآمدیها و توانمندیها توجه شود.
عدالت در هر کشوری توانسته آن را از کشوری فقیر به کشوری ثروتمند و پیشرفته تبدیل کند، این عامل چقدر در رشد کشور اندونزی نقش داشته است؟
نکته دیگری که در پیشرفت اندونزی مؤثر بوده است، رویکردهای عدالتمحور در این کشور است؛ اندونزی تلاش کرده است تا لایههایی از فقرهای فاحش و شدید را از بین ببرد که در همین راستا در سالهای اخیر یک مبارزه جدی با جریان فساد در این کشور شکل گرفت و با بسیاری از نامداران سیاسی و اقتصادی حتی علمای دین که پروندههای فساد اقتصادی داشتند، برخورد جدی صورت گرفت، اگرچه این برخوردها برای دولت و سیستم قضایی حاشیههای بسیاری ایجاد کرد. اندونزی در گذشته جزء کشورهایی بود که فساد نظام اداری بسیاری داشت، اما طی سالهای اخیر از یک طرف تلاشهای خوبی برای مبارزه با فساد صورت گرفت و از طرف دیگر توجه به قشر فقیر و رویکرد عدالتمحوری انجام شد. به همین سبب بسیاری از مردم احساس کردند که از دستاوردهای اقتصادی خود، بهتر میتوانند استفاده کرده و بهرهمند شوند و به تعبیری منافع اقتصادی به جیب عدهای رانتوار نمیرود که همین امر موجب شکلگیری بسیاری از تعاونیها، مؤسسات جدید و کارگاههای تولیدی شد که همگی در روند پیشرفت اقتصادی اندونزی مؤثر بودهاند.
شفافیت اقتصادی یکی دیگر از عوامل رشد هر کشوری است؛ چرا که موجب از بین رفتن رانت و دلالی و در نتیجه فساد و فقر میشود، این عامل چگونه در اندونزی توانسته خود را مهم جلوه دهد؟
عامل دیگر در پیشرفت این کشور استفاده خیلی خوب از فناوریهای جدید برای شفافیت اقتصادی بود؛ با استفاده از فناوریهای جدید در نظامهای بانکی رفت و آمدهای مالی مدیران، شخصیتها و شرکتها شفافیت خیلی بهتری پیدا کردند که همین شفافیت اقتصادی، موجب شد بسیاری از دلالها و واسطههای اقتصادی که معمولا جان نظام تولیدی یک کشور را میگیرند، از بین بروند، همچنین مشخص شد که هر کدام از بخشهای اقتصادی چقدر میتوانند سودآوری داشته باشند؛ از این رو توانستند شفافیت نسبی را در اقتصاد به وجود آورند که به نظر بنده این موضوع در پیشرفت اقتصادی این کشور مؤثر بوده است.
شما که در گذشته مسئول کالج اسلامی صدرا در اندونزی بودهاید، لطفاً نقش فرهنگ ملی در پیشرفت اقتصادی این کشور را توضیح بفرمایید.
بحث دیگر در رشد کلان اقتصادی این کشور، شاخصههای فرهنگی است؛ به تازگی اندونزی روی هویت و فرهنگ ملی تمرکز گستردهای کرده و سعی کردهاند مؤلفههای فرهنگی حتی اسلام بومی، فرهنگ بومی، کتابهای بومی و تولیدات بومی احیا شوند و شکل بگیرند. حتی تلاشهای بسیاری انجام گرفت تا ادبیات و فرهنگ اندونزیایی را به شدت تقویت کنند، به عبارتی شاخص استقلال فرهنگی و هویت فرهنگی بسیار مورد توجه نخبگان، سیاستمداران، مسئولان و مدیران این کشور قرار گرفت؛ در کنار آن مشارکتهای اجتماعی و سطحی از دموکراسی در اندونزی شکل گرفت که موجب شد بدنه عمومی مردم و ساختار تشکلها، مؤسسات و نهادها بتوانند جدیتر در خدمت توسعه قرار بگیرند و یک نقش مؤثر و فعال در این پیشرفت ایفا کنند.
جاکارتا چگونه مسیر توسعه را هموار کرد ؟
مدیریت صحیح اقتصادی
نوذر شفیعی با بیان اینکه یکی از عوامل موفقیت هر کشوری مدیریت صحیح، شناخت مسائل و مشکلات داخلی بر پایه واقعیت و سپس برطرف کردن آنها به شکل واقعبینانه است، گفت: «دولت اندونزی به عنوان کسی که مدیریت جامعه را عهدهدار است، به خوبی شرایط کشور را تشخیص داده است. اندونزی به لحاظ جمعیت چهارمین کشور جهان است و کشوری با جمعیت نزدیک به 300 میلیون نفر است که حدود 336 گروه نژادی دارد و به شکل مجمعالجزایر است. بنابراین دولت برای اداره آن چالشهای کشورش را با این مشخصات شناخته است و اگر بخواهد به لحاظ اقتصادی حرکت کند، باید تدابیر جدی برای آن بیندیشد.»
این استاد دانشگاه افزود: «اداره این تعداد گروه نژادی کار بسیار دشواری است که فقط در تدابیر مبتنی بر توزیع عادلانه و وحدت داخل جامعه امکانپذیر است؛ یکی از اقداماتی که اندونزی در مسیر پیشرفت انجام داد، این بود که دولتمردان اندونزی به جای روزمرگی، به آینده فکر میکنند و تصمیمات خود را برای 20 تا 30 سال آینده اتخاذ میکنند و پیشرفت امروز محصول موفقیتهای دیروز است. بنابراین یکی از ویژگیهای تصمیم درست، شناخت مسائل و مشکلات داخلی و ارائه راه حل متناسب با آنهاست. نکته دیگر در مدیریت صحیح این کشور قانون «پانچا سیلا» است که در واقع بر پایه پنج اصل است.»
وی با اشاره به این پنج اصل تصریح کرد: «دولت اندونزی بر این پنج اصل کشورش را اداره میکند، یعنی جامعه اندونزی به خدا، انسانیت، دموکراسی، وحدت و عدالت اعتقاد دارد، بنابراین مدیریت صحیح یعنی جامعه را بر اساس این معیارها اداره کردن و دوری از تبعیض و تفکیک که یکی از اصول مدیریت صحیح است. نکته دیگر در این مدیریت، درک فرصتهای بینالمللی است که دولت اندونزی از این فرصت بسیار استفاده کرده و شاید یکی از کم چالشترین کشورها نسبت به محیط منطقهای و بینالمللی است و به جای چالش سعی کرده از ظرفیتهای بینالمللی استفاده کند. به همین دلیل یکی از کشورهایی است که در افکار عمومی بینالملل احترام و اعتبار دارد و سرمایههای بسیار مهمی را جذب کشورش کرده است.»
شفیعی با اشاره به برنامهریزی صحیح اقتصادی این کشور گفت: «اندونزیاییها در سال 2011 یا حتی قبل از آن، برنامه اقتصادی را طراحی کردند که معادل آن در فارس برنامه کلان توسعه اقتصادی سریع اندونزی میشود؛ در واقع این برنامه مبتنی بر چگونگی مواجه شدن اندونزی با یک رشد جهشدار است که سالهای 2011 تا 2025 را در برمیگیرد و بر اساس آن، اندونزی باید تا سال 2025 به یک کشور توسعه یافته در جهان تبدیل شود و جی دی پی آن به 4/5 تریلیون دلار برسد و درآمد سرانه ملی به 14 تا 15 هزار دلار برسد، همچنین رشد اقتصادی باید بین6/5 تا 7/5 درصد برسد، بنابراین کشوری برنامه محور است.»
این کارشناس روابط بینالملل با اشاره به سیاستهای اقتصادی اندونزی، تصریح کرد: «همان شاخصهای برنامه کلان توسعه اقتصادی نیز در این سیاستها گنجانده میشود، اندونزی در پی این بوده که چگونه میتواند خود را به کشوری توسعه یافته تبدیل کند و اقدامات مختلفی در این راستا انجام داده است که برخی از اقدامات خوب این کشور میتواند برای کشور ما الگو باشد. برای نمونه در اندونزی بر روی ارزش افزوده کالاها و خدمات کار شده و برای آنچه در معادن، جنگل، زیرزمین و روی زمین و دریا وجود دارد یک زنجیره ارزش ایجاد کردهاند که از یک مرحله به مرحله دیگر، ارزش این محصولات اضافه شود و از خام فروشی جلوگیری شود. قطعاً این محصولات با قیمت بالاتری در خارج از کشور به فروش میرسد و در داخل نیز اشتغال و بهرهوری بهینه از یک محصول بیشتر میشود.»
وی افزود: «نمونه دیگر اینکه در حوزه نفت بیشتر به سمت تبدیل نفت به مشتقات نفتی و محصولات پتروشیمی حرکت کردهاند یا در حوزه استفاده از جنگلهای کائوچو برای تولید لاستیک، از این محصول در شکلهای مختلف استفاده کردهاند که ارزش افزوده بالایی دارد، در حالی که قبلا این محصول را خام صادر میکردند. همچنین روی نوآوریهای فنی تمرکز کردهاند؛ استارتاپها در اندونزی یکی از زمینههای بسیار مناسب برای رشد را دارد، چراکه اگر قرار است در این جهان پررقابت بقا داشته و رقابت کنند، باید بتوانند در درون خود نوآوری داشته باشند که این هم یکی از عواملی است که در بحث سیاستهای اقتصادی جای میگیرد و قابل ارزیابی است.»
این استاد دانشگاه به بحث سرمایهگذاری کشور اندونزی روی نیروی کار اشاره کرد و گفت: «جمعیت اندونزی عموماً یک جمعیت مولد است، یعنی سعی کرده آنها را به صورت مولد درآورد؛ در نتیجه کارگاههای تولیدی کوچک در اندونزی بسیار زیاد است که با افزایش جمعیت مولد، جمعیت قدرت خرید هم افزایش پیدا کرده است، به عبارتی رشد اقتصادی افزایش پیدا میکند و قوی میشود. قدرت خرید نقش بسیار مهمی در پیشرفت اقتصادی دارد؛ یعنی همه زنجیروار به هم مربوط هستند. کشوری که قدرت خرید بالایی دارد، میتواند هم در جذب محصولات داخلی مؤثر واقع شود و هم اینکه میتواند در رشد تکنولوژی مؤثر باشد، چون در شرکتها ایجاد انگیزه میکنند که محصولاتشان را ارتقا دهند، همچنین جمعیت بالا با قدرت خرید بالا، در حوزه واردات هم مؤثر است ؛چون در خرید محصولات پیشرفته اثرگذار است. در حقیقت کالاهایی در اندونزی مصرف میشود که پیشرفته باشند، یعنی رفاه در این کشور بالاست.»
وی با اشاره به سرعت چشمگیر پیشرفت اقتصادی در اندونزی، تصریح کرد: « علاوه بر عوامل مختلف در این زمینه، مدیریت صحیح برنامهریزی نقش مهمی دارد. منطقهای که اندونزی در آن واقع است، منطقهای مهم برای رشد اقتصادی بوده و اساسا منطقه رشد است؛ همه کشورها در آن منطقه با همدیگر در رقابت برای توسعه و پیشرفت اقتصادی هستند، البته در چارچوب آ. س. آن با هم همکاری میکنند، بنابراین قرار گرفتن یک کشور در منطقه اقتصادی مهم است که اگر منطقه رشد باشد، کشورها را به رشد تشویق میکند، اما اگر منطقه آلودهای باشد، مثل منطقهای که ایران در آن مستقر است، کشورها ناچار هستند برای بقای خود به سمت تولید و تکثیر تسلیحات پیش بروند.»
شفیعی به عامل دیگر اشاره کرد و گفت: «بحث دیگر آشتی اندونزی با نظام و اقتصاد بینالملل و آشتی با جهانی شدن است، یعنی خود را بخشی از نظام و اقتصاد بینالملل و جهانی شدن میداند که باعث شده نگرش اقتصادی و تعامل نهادهای بینالمللی اقتصادی مثل بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، بازیگران غیر دولتی، شرکت های چندملیتی و بازیگران دولتی مثل کشورهای مختلف، با اندونزی یک نگاه مثبت باشد؛ بنابراین این مسئله به اندونزی در جذب سرمایهگذار خارجی خیلی کمک میکند. بحث دیگر وحدت داخلی است. اگر این گروههای متعدد در اندونزی در کشور دیگر بود، گرایشهای تجزیهطلبانه در آن خیلی بالا میرفت، در حالی که مردم این کشور به این سطح از فرهنگ رسیدهاند که فقط در پرتو وحدت میتوانند به پیشرفت برسند.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «فرهنگ نظم و انضباط کاری اندونزی به دلیل منطقهای است که در آن قرار گرفتهاند که دارای یک نظم خاصی است و همه اینها باعث پیشبرد هدفدار کارها میشود که در مجموع در سرعت رشد اندونزی مؤثر بودهاند. البته ناگفته نماند که اندونزی بیچالش است؛ اما با گامهایی که در مسیر درست بر میدارد، چالشها به نحو فاحشی کاهش پیدا میکند.»
اصلاحات اقتصادی
احمد رمضانی – کارشناس مطالعات منطقه گرایش جنوب شرق آسیا
رشد و توسعهای که در کشور اندونزی شاهد هستیم، به دوره نظم نوین «سوهاتو» که سال 1969 شروع شد، برمیگردد. در این دوره یک برنامه توسعه در قالب برنامه کلان 25 ساله برای یکسری اصلاحات اقتصادی در این کشور پیادهسازی شد. در قالب این برنامه برخلاف دوره «سوکارنو» که روابط اندونزی بیشتر به سمت کمونیسمها مثل چین و روسیه میرفت، سعی کرد روابطش را با غرب بهتر کند و آن را بهبود ببخشد و از این طریق توانست سرمایهگذاریهای خارجی را جذب کشورش کند. دو برنامه پنج ساله اول توسعه اندونزی در بحث جایگزینی واردات متمرکز بود که باعث شد درآمد این کشور در سال 1970 با دو حوزه نفتی و با افزایش قیمت نفت، بیشتر شود که دولت توانست با درآمدهایی که داشت از حوزه اقتصاد داخلی حمایت کند که همین امر و رویکرد جایگزینی واردات، موفقیتهایی را کسب کرد. در دهه 80 یکسری اتفاقهایی رخ داد که یکی از آنها کاهش قیمت نفت بود؛ این موضوع باعث شد اندونزی با کسری تجاری مواجه شود؛ لذا تصمیم گرفت به سمت یکسری اصلاحات اقتصادی گام بردارد. در ادامه باعث شد تا حدودی رویکرد جایگزینی واردات را حفظ کند، اما بیشتر به سمت توسعه صادرات حرکت کرد و یکسری اصلاحات را در حوزه قوانین گمرکی و سرمایهگذاریها پیادهسازی کرد؛ در نتیجه سببی شد که سرمایهگذارهای کشورهای مختلف در این کشور به خصوص غربیها و ژاپن تا حدودی بیشتر شود و از همین طریق توانست پایههای اقتصادی خود را شکل دهد. این برنامه کلان تا سال 1993 ادامه داشت و در سال 1998 یکسری کمبودها و کاستیهایی که در حوزه اقتصادی وجود داشت، سبب شد «سوهارتو» سرنگون شود و دوره بعد از آن هم به دلیل پایههایی که ایجاد کرده بود، سعی کرد برنامههای بعدی را نیز بر همان پایهها با یکسری بهبودها و اصلاحات دیگر دنبال کند.
در سال 1994 مجدد برنامه کلان 25 ساله بعدی پیاده شد که تا سال 2019 آن برنامه را دنبال میکردند و هدفشان از این برنامه این بود که در حوزه اقتصادی، پایههای اقتصادی خود را تحکیم کنند، برای نمونه قرار بود درآمد سرانه را به 2600 هزار دلار برسانند که توانستند آن را تقریبا ًبه 4000 هزار دلار برسانند؛ یا اینکه در حوزههای دیگر مانند کشاورزی میخواستند تولید ناخالص داخلی را به 8 درصد برسانند که در حال حاضر به 12 درصد رسیده است. بنابراین تا حدودی توانستند موفق عمل کنند و یکسری برنامههایی مانند برنامه کلان تسریع، گسترش و بسط توسعه اقتصادی نیز دارند و یک برنامه دیگر نیز پیاده کردهاند که بیشتر برنامه پیگیری رشد سبز است که تا حدودی توانستهاند آن را اجرا و پیگیری کنند. با توجه به دو برنامه کلانی که در کشور خود پیاده کرده بودند، وضعیت اقتصادی اندونزی به یک ثبات بسیار خوبی رسیده است، برای نمونه تورم در این کشور در دهه 60 حدود 3 رقمی و حدود صد و خوردهای درصد بوده است که در سال 2020 این عدد به 2/2 درصد میرسد. در حوزههای دیگر مانند خدمات و تولید در دهه 1950، تولید حدود 8 درصد بوده که در حال حاضر بیش از 40 درصد است و در بخش خدمات که در آن دهه کمتر از 10 درصد بوده، در حال حاضر به بیش از 44 درصد رسیده است که نشاندهنده عملکرد بسیار خوب این کشور در سالهای اخیر است.
عدالت و مبارزه با فساد
«اندونزی» کشور بسیار قدیمی است، اما تاریخ سیاسی به ویژه حوزه اقتصاد آن بیشتر معاصر بوده و به حدود 90 سال اخیر برمیگردد. در اوایل سال 1900 این کشور مستعمره هلندیها بود که به شدت بهرهکشی اقتصادی میکردند. هلندیها اقدام به ورود چینیها به این کشور میکنند و چون خیلی نمیتوانستند از نژاد مالایی بهرهکشی اقتصادی کنند، از چینیها بهره میبردند. چینیها مبلغی از کارکرد خود را صرف تشکیل انجمنی کردند که اندوخته خود را پسانداز میکردند و سالها بعد در حدود سال 1990 که اندونزی در حال پیشرفت بود، این انجمنها بازوی متوسطی شدند. سپس ژاپنیها اندونزی را تسخیر میکنند و هلندیها را بیرون میکنند که با وجود نوعی تسخیر، چندین ارمغان برای این کشور داشته است؛ در روند استقلال اندونزی به شدت مثمرثمر بوده است؛ چون ژاپنیها روحیه ناسیونالیسم اندونزیاییها را تحریک کردند و بعد از خروج ژاپنیها و وقتی هلند قصد داشته برگردد و به استعمار خود ادامه دهد، مردم اندونزی مقاومت کردند. بعد از خروج ژاپنیها فرآیند استقلال اندونزی شروع شد که بعد از جنگ با هلند، در سال 1945 مستقل میشود و یک کشور جدید را پایهریزی میکنند.
اما همچنان اقتصاد اندونزی بر پایه صادرات نفت خام و مواد معدنی است تا اینکه سال 1998 انقلابهایی در اندونزی شکل میگیرد که جنبش دانشجویی سردمدار آنهاست. علت وقوع این انقلابها چند نکته بوده که یکی از آنها شکاف اقتصادی بسیار زیاد به علت سیاستهای صنعتی سوهارتو بوده است. سوهارتو در همان دهه 1980 و 90 اقدام به صنعتی کردن اندونزی میکند.
پیشرفت اندونزی حاصل یک هارمونی بود که دولت آن را به خوبی به وجود آورد و مدیریت کرد و مردم را نیز همراه خود کرد؛ صنایع اصلی از حالت ملی خارج و شرکتهای خصوصی وارد کار شدند و امروز میبینیم خصوصیسازی باعث پیشرفت چشمگیر اندونزی شده است و از آن به منزله یکی از کشورهای ببر آسیا نام میبرند. اقدام دیگر دولت اندونزی، کنترل شکاف اقتصادی و عدالت اقتصادی بود؛ دولتهای بعد از سوهارتو به شدت تلاش میکنند به این موضوع توجه کنند تا فشار کمتری به مردم وارد شود که در سراسر این 30 سال، شاهد همراهی مردم با دولت اندونزی در سیاست اقتصادی هستیم. سپس دولت اصطلاحا به اصلاح قوانین داخلی در حوزه اقتصاد دست زد که روی صادرات اندونزی کمک کرد و موانع آن را برداشت؛ به همین دلیل خیلی از مواد خامی که صادر میشد، به مواد فرآوری شده تبدیل شد و دولت چتر حمایتی خود را روی شرکتهایی که میخواستند صنایع تبدیلی ایجاد کنند و آنها را با فناوری صادر کنند، باز کرد که شاهد جهش صادرات اندونزی هستیم. بعد از آن وارد قرن 21 میشویم که از سال 2005 با یک سری تکانههای سیاسی مختلف برخورد میکند، اما همچنان پیشرفت اقتصادی خود را حفظ میکند. در حال حاضر هم شاهد یک اندونزی به شدت پیشرفته در حوزه اقتصادی هستیم که حاصل چندین عامل است و شامل هماهنگی دولت در جذب سرمایهگذاری خارجی، استفاده از توانمندیهای داخلی، نظارت بر فساد اقتصادی، رونق دادن صنایع تبدیلی از طریق بها دادن به آنها و اصلاح قوانین است که سبب یک روند ثابت پیشرفت شد. اما جمعیت زیاد مانعی بود که دولت از طریق ایجاد تعاونیها آن را نیز حل کرد و از طریق آنها سعی کرد بحث عدالت اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت را در کشورش نهادینه کند، همچنین بنگاههای کوچک اقتصادی خیلی به اشتغال کمک میکند و با وجود جمعیت بالا شاهد رقم بسیار پایین بیکاری در این کشور هستیم.