پایان خشکسالی مدیریتی
با زمین چه کردهایم؟ توسعه نابخردانه یا بلای آسمانی
محمد درویش – رئیس کمیته محیط زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو
فلات ایران در بخشی از نیم کره شمالی واقع شده است که از آن با عنوان کمربند خشک زمین یاد میشود؛ عرض بین 25 تا 40 درجه نیم کره شمالی اغلب مساحت 165میلیون هکتاری ایران را به خود اختصاص داده است. در واقع 7/89 درصد از مساحت ایران از اقلیمی خشک و نیمه خشک برخوردار است و ریزشهای آسمانی در این سرزمین یک سوم میانگین جهانی و میزان تبخیرش دو تا سه برابر بیشتر از میانگین جهانی است.
این کشور همیشه کم آب بوده است؛ با وجود این واقعیت توانسته است یکی از دیرینهترین تمدنهای جهان را با قدمت بیش از 5 هزار سال به نام خود ثبت کند؛ اما چگونه چنین اتفاقی افتاده است؟ در پاسخ باید گفت، پدران و مادرانی که در این آب و خاک زندگی میکردند، با درک قوانین حاکم بر زیستبوم، چیدمان توسعهشان را طراحی کردند. آنها از کاریز یا قنات استفاده میکردند و از آب مازاد برای کشت و زرع بهره میبردند. هرگز با تکنیکی به نام قنات امکان ندارد با پدیدهای به نام افت سطح آب زیرزمینی یا فرونشست زمین روبهرو شد. پدران و مادران ما با استفاده از چنین تکنیکی و استفاده از سازههایی، مانند بادشکنها و بادگیرها، یخدانها و یخچالها و… نشان میدادند متوجه قوانین حاکم بر سرزمینشان هستند.
یکی دیگر از پاسخهای چرایی بالا در روشی است که کشاورزان از دیرباز در این سرزمین استفاده میکردند و آن، این بوده که در ارتفاعات آب را گلآلود میکردند که هم موادغذایی کوهستان وارد آب مزرعه شود و حاصلخیزی خاک افزایش پیدا کند و هم میزان تبخیر آب را به حداقل کاهش دهند؛ چرا که دریافته بودند تبخیر آب گل آلود کمتر است و به این ترتیب آب بیشتری را میتوانند به ارزش افزوده تبدیل کنند.
چیدمان غلط توسعه
اما همه این تجربههای ارزشمند و بی نظیر را کنار گذاشته و به سراغ موتور پمپ و افزایش وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک رفتهایم و چیدمان غلط توسعه را انتخاب کردهایم و به جای آنکه آرمانمان در توسعه تأمین امنیت غذایی باشد، به سراغ خودکفایی در کشاورزی رفتهایم؛ آن هم با هر قیمت و شرایطی!
حتی به این هم بسنده نکردهایم و از افتخاراتمان این است که بخشی از صادرات غیر نفتی ما را پسته، هندوانه، سیبزمینی، یونجه، سیب و مرکبات تشکیل میدهد؛ یعنی صادرات آب مجازی آن هم برای کشوری که خودش با دریوزگی آب روبهروست. اگر امروز مردم ما از کابوس گرسنگی و تشنگی میترسند، به این دلیل است که از بیماری که خودش درحال خونریزی است، میخواهیم در طرح اهدای خون هم شرکت کند! کشوری که خود درگیر کمبود آب است، نباید اجازه دهد برخی از محصولاتش صادر شوند و وقتی چنین کاری میکند نباید بنالد که این قهر طبیعت و کمبود بارندگی بوده است. ما هر سال حدود 100 میلیارد متر مکعب آب قابل استحصال در کشور داریم و فقط 5/8 درصد از این آب برای تأمین آب شرب همه 85 میلیون ایرانی کافی است؛ ما به راحتی میتوانستیم با بیش از 90 میلیارد متر مکعب آب باقی مانده هم برای صنعت، هم کشاورزی و هم محیط زیست حقآبه تعیین کنیم! اما ما آزمندانه منابع آبیمان را حرام کرده و هدر دادیم.
مدیریت؛ متهم شماره یک خشکسالی
فقط در طول 14 سال گذشته بیش از 73 میلیارد متر مکعب بیش از آبی که وارد سفرههای آب زیرزمینی شده، آب برداشت کردهایم؛ یعنی تقریباً سه دریاچه به بزرگی دریاچه ارومیه! بنابراین ما حق نداریم متهم شماره یک را در بروز وضعیت کنونی آسمان، تغییرات اقلیم، خشم پروردگار یا سیلی طبیعت بدانیم؛ بلکه متهم شماره یک نابخردی، آزمندی و مدیریت کلنگی یا خشکسالی مدیریتی و فقر خرد در تصمیمگیریهای کلان کشور است.
همین الان هم حدود 8 میلیارد متر مکعب آب را از طریق قناتها استفاده میکنیم و میتوانیم مجدد آنها را بازسازی و استفاده کنیم. لازم است موتور پمپها را خاموش کنیم؛ هیچ چاهی سودش بیشتر از ضررش نیست، نه در ایران بلکه در هر جای دنیا؛ ما با اختصاص 20 متر مکعب آب به بخش کشاورزی میتوانیم در چند محصول استراتژیک کشور، یعنی گندم، برنج، جو و ذرت در حد نیازهای خودمان به خودکفایی برسیم و نیازی نداریم در همه محصولات خودمان تولیدکننده باشیم و بخشی را هم صادر کنیم. این کار همانقدر احمقانه است که یک خانواده تصمیم بگیرد تمام مایحتاج خود را در خانه خود بسازد؛ معلوم است که تمام عمرش را به هدر میدهد، محصولات با کیفیت تولید نمیکند و تاب آوریش هم کاهش مییابد. یک خانواده تابآور، خانوادهای است که پدر، مادر و اهالیاش براساس دانش و مهارتشان پول تولید کنند و با پولی که دارند، بهترین وسائل را برای خانه تهیه کنند. یک سرزمین و کشور هم باید ببیند چه مزیتهایی دارد و براساس آنها پول تولید کرده و آن وقت مایحتاج خود را تأمین کند. همه دنیا همین کار را میکنند؛ هر کشوری در یک حوزهای حرفی برای گفتن دارد.
کاهش وابستگی معیشتی به منابع آبی
حالا با وجود همه آنچه بر سر زمین آوردهایم، ما باید وابستگی معیشتیمان را به منابع آبی و خاکی کم کنیم و به سراغ تولیدات ثانویه و استحصال انرژیهای خورشیدی، بادی، زمین گرمایی و جزر و مدی برویم که از مزیتهای واقعی کشور ماست و باید از مزیتی مانند توریسم پزشکی استفاده کنیم. کاری که الان در اصفهان انجام شده و بزرگترین شهرک سلامت ساخته شده است. این شهرک میتواند تا ۳ میلیارد دلار برای کشور ارزآوری داشته باشد؛ یعنی خیلی بیشتر از ارزش کل محصولات کشاورزی و باغی و دامداری و زراعی و طیور و شیلات؛ چرا از این مزیتها استفاده نکنیم تا آبمان به شکل پساب و شیرآبه از دسترس خارج نشود؟ چرا ما تصفیهخانه به اندازه کافی نداریم؟ چرا به آب خاکستری توجه نمیکنیم؟ اینها میتواند کشور را به تابآوری برگرداند.
ما ۳۰ میلیارد متر مکعب پسآب داریم، اما بیش از نیمی از ظرفیت مخازن سدهایمان آب هدر میدهیم؛ چگونه است که این آب را از بین میبریم، بعد با ۳۰۰ هزار میلیارد تومان پول میخواهیم طرح انتقال آب را از دریای عمان و خلیجفارس و دریای خزر آن هم به میزان یکی دو میلیارد متر مکعب اجرا کنیم؟ چطور آن ۳۰ میلیارد متر مکعب را نمیبینیم، اما این دومیلیارد متر مکعب را میبینیم؟ چرا؟ چون سود شرکتهای مهندسی مشاور در انتقال آب همین است.
چراهای بیپاسخ!
کشوری که خودش اعلام میکند ۳۰ درصد آب شربش به دلیل فرسودگی لولههای شهری دارد از استرس خارج میشود! کشوری که خودش اعلام میکند ضایعات بخش کشاورزیاش شش برابر متوسط جهانی است! و بازدهی آبیاریش یک دوم میانگین جهانی است و اعلام میکند بخش بزرگی از پسآبها و شیرآبههایش را نتوانسته تصفیه کند! و بیش از ۳۵ میلیون تن دور ریز غذا دارد و این یعنی هدر رفت آشکار آب!
کشوری که میانگین مصرف آب شهروندانش ۳۰ تا ۵۰ درصد بیشتر از مصرف استاندارد آب جهان است و حتی بیشتر از مصرف آب شهروندان اتریش و لهستان است؛ چگونه به طرح انتقال آب میرسد؟ اول باید در حد استانداردهای جهانی مصرف کنیم، بعد اگر با کمبود آب مواجه شدیم به سراغ کارهای دیگر برویم.
در واقع کار ما مانند این است که اجازه دادیم یک خانواده اسکناسهای ۱۰ هزارتومانی خود را در شومینه بسوزاند؛ چرا که میگوید سردش است! و بگوییم فدای سرت در طاقچه بالایی هم هست کم هم آمد، به بانک مرکزی میگوییم برایت چاپ کند که خودت را گرم کنی! این خیلی نابخردانه است. معلوم است این خانواده به مرحله فروپاشی میرسد. طرح انتقال آب و شیرینسازی آب در کشوری که یکی از بالاترین هدررفتهای آب را دارد همینقدر نابخردانه است.
بهترین راهکار
به تازگی هنگام بازدید از تالاب انزلی، 21 دهنه لوله فاضلاب را دیدم که بدون تصفیه وارد تالاب بینالمللی انزلی میشود و مردم کنارش نشسته و ماهی میگیرند! از هر سه شهروند انزلی یک نفر دچار ناراحتیهای گوارشی و سرطان است؛ وقتی میپرسی چرا اینجا تصفیه خانه ندارید، میگویند 400 میلیارد تومان پول نیاز دارد و پولش را نداریم!
در صورتی که به دلیل فقدان تصفیهخانه و تخریب کیفیت آب سالانه هزینه بالایی برای درمان صرف میشود و از طرفی سالانه 6 هزار و 500 میلیارد تومان در همین گیلان صرف ساخت سد شفارود، بیجار و پل رود میشود.
چگونه است که ما برای تصفیه آب و مدیریت زباله در این کشور پول نداریم، اما برای ساخت سدهای بیشتر و عملیات سازهای چند برابرش را پول داریم؟ به نظر همانطور که در ابتدای گفتار نیز آمد، ما دچار فقر خرد و خشکسالی مدیریتی و مدیریت کلنگی هستیم. ما کشوری هستیم که متوسط مواهب طبیعیاش بیشتر از میانگین جهانی است و حیف که خردمندی لازم برای استفاده از این مواهب را نداریم.
نگاهی به وضعیت منابع زیر زمینی آب ایران در گفتوگوی صبح صادق
با اسماعیل کهرم کارشناس محیط زیست و بومشناس
نگهبانی از سفرههایی که کوچک شدهاند
خشکسالی پدیدهای است که این روزها روی خشن خود را به مردم برخی از شهرهای ایران نشان داده است. هر چند اگر به یاد بیاوریم موضوع جنگ آب از سالهای گذشته لقلقه زبان مسئولان بود که جنگ بعدی دنیا، جنگ بر سر آب است؛ اما این جنگ آنچنان که باید و شاید جدی گرفته نشد و متأسفانه امروز شاهد از دست رفتن سلامت انسانها، محیط زیست، جانداران و اعتراضات و گلایههای مردمی به عملکرد مدیران در حوزه حفاظت از محیط زیست هستیم. اسماعیل کهرم، کارشناس محیط زیست، بومشناس و مشاور اسبق رئیس سازمان محیط زیست در گفتوگو با صبح صادق درباره بارورسازی ابرها و امکان انجام چنین فرآیندی سخن گفت و راهکارهایی برای فائق آمدن کوتاهمدت بر خشکسالی ارائه داد.
او گفت: «بارورسازی در کشورهای توسعهیافته انگشتشماری مانند آمریکا انجام شده است. در ایران هم یک موضوع آزمایشی برای بارور کردن ابرها مطرح شد که آیا چنین امکانی برای افزایش بارش در حال حاضر وجود دارد یا خیر؟ به یاد دارم برخی از مسئولان این موضوع را با فرستادن برخی بروشورهای بارورسازی ابر در آمریکا برای بنده ارسال کردند و بنده انجام آن را در ایران به دلایل مختلف غیر قابل عملیاتی خواندم.»
کهرم خاطر نشان کرد: «با وجود اینکه آمریکا یک کشور توسعه یافته با فناوریهای به روز است، این کشور نیز در تحقق بارشهای ناشی از ابرهای بارور شده دستاورد خاصی نداشته است. مسئله به قدری پیچیده است و هزینههای سرسامآور و حساسیتهای خاصی دارد که کشورهای چین و روسیه نیز تا کنون به این موضوع ورود نکردهاند.» وی درباره عملکرد آمریکاییها درخصوص بارورسازی ابرها گفت: «دستاورد آمریکا در بارورسازی ابرها تنها در حد تأمین بارش اندازه یک استخر بوده یا کمتر از یک استخر. در این فرآیند هواپیما بر فراز ابرها فرستاده میشود و بعد از آن با اسپری کردن دو ماده یدید نقره و یدید پتاسیم باعث پایین آمدن برودت میشود. در این فرآیند درجه حرارت حدود صفر میشود تا بارش صورت بگیرد. یدید نقره و یخ خشک، پروپان مایع، نیتروژن مایع، دیاکسید کربن مایع و عوامل شیمیایی دیگری به کار گرفته میشود تا هوای اطراف ابر را چندین درجه سانتیگراد پایین میآورد. ضمن اینکه این روش هزینههای سرسامآوری دارد و کشورهای دنیا رویکرد قابل توجهی به بارش از طریق بارورسازی ابرها نداشتهاند.»
کارشناس محیط زیست گفت: «در هیچ کجای دنیا تا کنون بارورسازی ابرها روشی مؤثر برای غلبه بر خشکسالی نبوده است؛ بنابراین نمیتوانیم به این موضوع خوشبین باشیم که با بارورسازی ابرها بتوانیم مثلاً خوزستان را سیراب کنیم. ضمن اینکه حرکت ابرها به قدری زیاد است که ممکن است در ایران ابرها بارور شوند و در پاکستان یا در هندوستان ببارند! بنابراین آنچه در آمریکا به عنوان بارورسازی ابرها انجام شده، آزمایشی است و به هیچ وجه موضوع فراگیر و عملیاتی برای غلبه بر خشکسالی نیست.»
اسماعیل کهرم درباره مدیریت مصرف هم گفت: «با توجه به اینکه کمتر از 5 درصد مصرف آب، در بخش خانگی است و بخش بزرگ در مصارف کشاورزی صرف میشود، مدیریت مصرف در بخش کشاورزی کار آسانی نیست که انتظار داشته باشیم کشاورز آن را عملی کند. مدیریت مصرف در بخش کشاورزی نیز به حمایتهای مالی بزرگی از سوی دولت نیاز دارد. برای نمونه، میتوان به آبیاری قطرهای یا آبیاری بارانی یا آبیاری مهپاش اشاره کرد که برای یک هکتار آبیاری قطرهای 22 میلیون تومان هزینه لازم است و کشاورز با زمینهایی با وسعت بالای 150 تا 200 هکتار توان صرف چنین هزینههای سرسامآوری را ندارد. ضمن اینکه لولههایی که کار گذاشته میشود بعد از چهار سال زیر آفتاب ایران میپوسند، بنابراین مدیریت مصرف موضوعی است که دولت با سرمایههای هنگفت باید وارد آن شود.» کارشناس محیط زیست و خشکسالی درباره راهکارهای تأمین آب و غلبه بر خشکسالی گفت: «قطعاً راه حل آنی وجود ندارد. اگر از همین امروز دولت مدیریت خوبی در جمعآوری آب در سفرههای زیرزمینی را کلید بزند، حداقل این موضوع پنج سال آینده اندکی جواب میدهد و میتوانیم از بخشی از عواید آن بهرهمند شویم. خشکسالی نتیجه نبود برنامهریزی و سوء مدیریتی است که سالها حاکم بوده است. چهار برابر ظرفیت مراتع، گوسفند برای چرا وارد مراتع کردهاند که موجب از بین رفتن پوشش گیاهی میشود. بارندگی خاک را میشوید و فرسایش خاک مانع از ورود یک قطره آب به سفرههای زیرزمینی میشود.» وی در این باره خاطر نشان کرد: «دولت باید سیاستهای سختگیرانهای داشته باشد. با مرتع کاری و ضخامت تدریجی پوشش گیاهی و جلوگیری از فرسایش خاک، بتوانیم قطره قطره آب را در زیرزمین جمع کنیم و از سفره آب زیرزمینی بیرون بکشیم. این موارد، پروژههای زمانبر است و قطعاً کوتاهتر از پنج سال قابل بهرهبرداری نیست.»
اسماعیل کهرم در پایان خطاب به دولت آقای رئیسی گفت: «اگر مدیریت مطلوبی برای حفظ محیط زیست و سفرههای آب زیر زمینی از همین الآن صورت بگیرد و در چاههایی که نباید از آن برداشت شود، بسته شود، میتوان به آینده امیدوار بود؛ در غیر این صورت در سالهای آینده مابقی شهرها و روستاهای ایران نیز مانند 700 روستای خوزستان که آب با مصرف خوراکی با تانکر برای آنها برده میشود، نیازمند چنین خدماتی خواهند بود؛ آبی فقط برای نوشیدن، نه برای زراعت و کشاورزی.»
از شیرینسازی تا تصفیه آب
نگاهی به راه های حفظ منابع آبی و مبارزه با خشکسالی
نیاز به آب سالم و شیرین یکی از شروط اولیه بقا بر روی این کره خاکی است و کاهش ذخایر آن میتواند بقای بشر را به شدت تهدید کند. بیش از 5/1 میلیون کیلومتر مکعب از زمین را آب فرا گرفته است، اما 97 درصد این آبها شور و غیر قابل نوشیدن هستند و 3 درصد باقی مانده به صورت یخ زده و غیر قابل مصرف در قطبها و بر فراز قله کوهها وجود دارد. تغییرات اقلیمی در سالهای اخیر از کاهش نزولات جوی تا گرمای بیسابقه و تبخیر منابع آبی سبب بروز خشکسالیهای گسترده در سطح زمین شده و ایران نیز نه تنها از این قاعده مستثنی نبوده؛ بلکه به سبب موقعیت جغرافیایی جزء اقلیمهای خشک زمین به شمار میآید. این روزها بیش از هر زمانی در تاریخ دیرینه ایرانزمین دچار مشکلات عدیده خشکسالی هستیم؛ مشکلاتی که به باور کارشناسان و دانشمندان حوزه آب و خاک بیش از آنکه مولود قهر طبیعت و کاهش مواهب طبیعی باشد، نتیجه سوء مدیریت در طی سالها و باور نداشتن تجدیدناپذیری منابع است. تا آنجایی که به جای برنامهریزیها برای مصرف بهینه منابع و تجدید سرمایههای در حال نابودی، به دنبال ساخت سد و به باور خوشخیال مسئولان عملیات سازهای برای آب نداشته هستیم. این در حالی است که منابع ذخیره آب شیرین در کشورمان هرروز بیشتر تحلیل میرود. اما چه میشود کرد؟ چه راه حلهایی برای حفظ منابع آبی و افزایش ذخایر آبی در کشور وجود دارد که به جای باور آنچه برخی از آن به قهر طبیعت یاد میکنند، دستی در کار بیاوریم و سرمایههایمان را ماندگارتر کنیم؟ دیگران در این زمینه چه کردهاند و چه تجربههای موفقی داشتهاند که توانستهاند ضامن بقای منابع آبی خود برای مدت زمان بیشتری باشند و به شهرها و دشتهای لب تشنه آب برسانند؟
جلوگیری از حفر چاه
شاید اولین گزینهای که به ذهن هر خوانندهای برسد، حفر چاههای عمیق در نواحی مختلف برای دسترسی به منابع آبی زیر زمین باشد؛ امری که شاید در نگاهی بسته سریعترین راه باشد، اما در واقعیت مخربترین روش برای نابودی ذخایر باقی مانده آب است. تجربه ما و حتی دیگر کشورها همگی به این نتیجه میرسد که این روش سوای از صرف هزینههای بالا عایدی جز هدررفت ذخایر زیرزمینی ندارد.
شیرینسازی
در برخی کشورها چون دبی که از ذخایر آب شیرین زیرزمینی به سبب جزیره بودن بیبهره است، شاید مهمترین راهکار شیرینسازی آب باشد تا جایی که به گفته کارشناسان، دبی از آب دریا برای تولید آب شیرین بهره میبرد و بعد هم نمک باقی مانده را با هواپیما برای بارورسازی ابرهایش استفاده میکند. در حال حاضر ظرفیت تولید آب شیرینکن در دبی به 490 میلیون گالن در روز رسیده است؛ اما شیرینسازی آب گرانترین روش فرآوری آب است و به شدت هم میتواند تبعات محیط زیستی در بر داشته باشد و به گفته متخصصان فقط در شرایطی ما باید به سراغ شیرینسازی آب برویم که همه راههای دیگر را رفته باشیم و نتیجهای حاصل نشده باشد. با این حال به گزارش نهادهای بینالمللی نظیر بانک جهانی حدود 60 درصد از شیرینسازی آب دریا در دنیا متعلق به منطقه خاورمیانه است و از این 60 درصد هم فقط 2 درصد سهم ایران است و بخش اعظمی از این ظرفیتها به کشورهایی نظیر عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت تعلق دارد. طرحی که به گفته برخی شاید در کنار انتقال آب دریای جنوب و دریای خزر و بعد شیرینسازی بتواند مشکلات کم آبی برخی استانها را برطرف کند؛ اما مطابق آنچه پیشتر گفته شد، هزینههای هنگفت آن و مضرات زیست محیطی فراوانی که دارد آن را برای کشور ما ناکارآمد کرده است. شورابه تولیدشده در شیرینسازی به هر زیستبومی (چه در محیط آبی و چه در خشکی) وارد شود، اثرات مخرب بسیاری روی جانداران حاضر در آن محیط گذاشته و تعادل را در آن زیستبوم بر هم میزند و حتی میتواند باعث مرگ بسیاری از جانداران زیستبوم شود. عربستان سعودی هم برای تأمین آب مصرفی کشاورزی خود به سمت تصفیه و نمکزدایی آب دریا رفت، اما گران بودن این آب موجب شد که کشاورزی با این آب مقرون به صرفه نباشد و این طرح موفق نشود؛ تجربههای مشابهی در دیگر کشورها در خصوص کارآمد نبودن شیرینسازی به عنوان تأمین آب وجود دارد.
استفاده چندباره از منابع
از شیرینسازی آب که بگذریم، باید بگوییم استفاده چندباره از آب با تصفیه پسآب و فاضلاب یکی دیگر از روشهایی است که بسیاری از کشورهای دنیا برای حفاظت از منابع آبی خود به کار گرفتهاند. مدیریت بهتر منابع آبی یکی از دلایل استفاده چند باره از آب و به عبارتی تصفیه فاضلاب و هدایت پسآبها به شمار میآید. همانطور که گفته شد، یکی از بزرگترین مشکلات در دنیای امروز کمبود منابع آب شرب است؛ به همین دلیل میتوان با تصفیه پسآبهای خاکستری بخشهای مختلف، امکان استفاده مجدد از آنها را در بخشهای دیگر فراهم کرد تا آب شرب باقی مانده تنها برای نوشیدن استفاده شود. برای نمونه، بسیاری از فاضلابهای سطحی و شهری پس از تصفیه در واحدهای کشاورزی و باغبانی قابل استفاده هستند.
سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی در گزارشی یکی از اصلیترین دلایل کمآبی در دنیا را هدررفت آب در بخش خانگی و کشاورزی دانسته است؛ هدررفتی که میتواند با جمعآوری درست و تصفیه اصولی در بخشهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته و از هدررفت منابع در بخشهای دیگر جلوگیری کند؛ چرا که فاضلاب سوای آنکه هدررفت منابع آبی است، میتواند با ورود به منابع آبی سبب آلودگی آن نیز بشود.
بازسازی زیرسا ختها
به گزارش این نهاد بینالمللی، هزینه سالانه جایگزین کردن و بازسازی زیرساختهای صنعت آب در کشورهای در حال توسعه و بازارهای در حال گذار دنیا بیش از 1/3 هزار میلیارد دلار است. این سازمان تأکید کرده است، در صورتی که سالانه 772 میلیارد دلار در توسعه بخش فاضلاب و زیرساختهای تأمین آب سالم در دنیا سرمایهگذاری نشود، همین منابع آبی موجود هم غیرقابل استفاده خواهد بود. در حال حاضر، 782 میلیون نفر در سراسر جهان به آب پاک و 5/2 میلیارد نفر در جهان هم به سیستم فاضلاب دسترسی ندارند. تصفیه آب یکی از روشهای مطلوب در مصرف بهینه منابع آبی است. از این روش و آب بازیافتی آن به ویژه در مصارف کشاورزی و آبیاری فضای سبز استفاده میشود. کشورهای مختلفی از جمله اروپا و آمریکا در این زمینه تجربههای کارآمدی دارند. از سال 1929 بخشهای بهداشتی کانتی لس آنجلس آبهای بازیافتی را برای استفاده در آبیاری پارکها استفاده می کردند و اولین مرکز احیای آب هم در سال 1932 در پارک گلدن گیت کالیفرنیا ساخته شده است؛ اما این موضوع در ایران روند کندی دارد؛ به گونهای که عنوان میشود تنها 15 درصد فاضلاب شهری تصفیه میشود. از حدود 5/4 میلیارد متر مکعب فاضلاب شهری در کشور هر ساله حدود ۷۰۰ میلیون متر مکعب تصفیه و به پسآب تبدیل میشود.
تصفیه پسآب
در ایران 183 تصفیهخانه و ظرفیت اسمی یک میلیارد و 200 میلیون متر مکعب تولید پسآب وجود دارد و برنامه هم این است که این ظرفیت در سالهای آتی به 4 میلیارد متر مکعب برسد؛ اما روند توسعه این طرح کند است و سرمایهگذاریها اندک و قطرهچکانی است. از طرفی هر متر مکعب فاضلاب بسته به میزان غلظتش بین 7 تا 15 متر مکعب آب سالم را آلوده میکند. با این حال، سالانه بیش از 5/3 میلیارد مترمکعب فاضلاب کشور بدون آنکه تصفیه شود، وارد چرخه محیط زیست میشود. در حال حاضر پسآب در صنایع و کشاورزی و فضای سبز استفاده میشود. تغذیه آبخوانها برای جلوگیری از مرگ آنها یکی از مهمترین دستاوردهای تصفیه فاضلاب است. برای نمونه، این کار در دشت ورامین کمک زیادی به جلوگیری از فرونشست زمین کرده است. منابع آبهای شیرین زمین در حال نابودی است و امید است روشهای یادشده از مصرف بهینه تا تصفیه آب خاکستری بتواند در بلند مدت مشکل کم آبی و بیآبی بخشهای مختلف این کره خاکی را برطرف کند.