یک گام به سوی عدالت
آقای احمدینژاد در آخرین مصاحبه تلویزیونی خود، موضوعات مختلفی را با مردم در میان گذاشت که یکی از آنها، اعلام تغییرات اندکی در میزان داراییها بود که به گفته وی به صورت مکتوب به دستگاه قضائیه نیز اعلام خواهد کرد.
وی تغییر دارایی خود را ساختن یک ساختمان چهار طبقه در محله نارمک تهران یعنی در زمین همان خانه قبلی اعلام کرد که متراژ زمین هم ۱۷۰ متر مربع است. ضمناً بهطور ضمنی ساخت آن را هم با گرفتن وام و مشارکت اعضای خانواده ذکر کرد که با توجه به شاغل بودن همسر، داماد و فرزندان و اینکه عمده هزینه ساخت مسکن مربوط به زمین است، این میزان تغییر در دارایی طبیعی است و برای هر خانوادهای با وضعیت ایشان که خود هم از قبل استاد دانشگاه بوده، معمول به حساب میآید.
بهعلاوه آقای احمدینژاد اعلام کرد که قبل از این هم از پاستور به خانه شخصیاش اسبابکشی و در واقع خانه سازمانی را که به اعتبار مسئولیت در اختیار داشته، ترک کرده است. وی در توضیح اخذ مجوز دانشگاه ایرانیان هم اشاره کرد که فعلاً ساختمان دولتی برای آن گرفته که در آینده به صورت مشارکتی و با کمک مردم برای محل و ساخت آن اقدام خواهد کرد که البته مقداری از وجد و کیف بینندگان را کاهش داد و ای کاش وی همان ساختمان موقت را برای دانشگاه شخصیاش نمیگرفت و الگویی تمامعیار از قطع ارتباط قدرت و رانت را از خود بر جای میگذاشت اگرچه همین میزان از پاکدستی و اجتناب از ثروتاندوزی شخص وی قابل ستایش است.
نگارنده، خاطره زیبایی از آقای رحیمیان، نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید، به یاد دارد که ایشان میگفت: در حیات حضرت امام(ره) که عضو دفتر معظمله بودم، وقتی برای سفر حج با استفاده از سهمیه دولتی و آن هم فقط نوبت و نه هزینه، اقدام و برای خانواده هم سهمیه آزاد تهیه کرده بودم، به هنگام خداحافظی و طلب حلالیت خدمت حضرت امام رسیدم و از نحوه جواب متوجه عدمرضایت حضرتشان شده و گفتم: اگر جنابعالی ناراضی هستید، بنده انصراف میدهم. حضرت امام فرمودند: از اینکه اطرافیان من از این نوع سهمیهها استفاده کنند، کیف نمیکنم، ولی چون شما به خانواده هم وعده دادهاید، تشریف ببرید.
حال با توجه به این خاطره است که میگویم قدری از وجد و کیف ببیندگان کاسته شد وگرنه وقتی اصرار برخی مسئولان بر حفظ امتیازات مسئولیت قبلی به یک رویه تبدیل شده و بعضاً نهتنها خانه و دفتر کار را بعد از مسئولیت از بیتالمال تأمین میکنند، بلکه مکان آن هم الزاماً باید بالاتر از خیابان انقلاب (همان خط فرضی فقر و غنا) باشد. بهگونهای که مناطقی چون جماران، کلونی مسئولان سابق میشود در حالی که حضرت امام (ره) تنها به توصیه پزشکان و به اقتضای وضعیت جسمانی، ناچار شدند در منزلی اجارهای اسکان یابند که بسیار هم محقر بود، اما گویا برخی مسئولان، استقرار در شمال تهران و کوهپایه را نهتنها جزو بخش استحبابی، بلکه واجب مسئولیت تلقی کرده و به نوعی منطقه خضراء بغداد را در تهران تکرار کردهاند. چنین الگویی از زندگی موجب میشود در حاشیه، پدیده آقازادگی رقم بخورد که مغایر با آموزههای امام راحل(ه) است که کوخنشینان را بر کاخنشینان ترجیح میداد. علاقهمندان به این نوع زندگی با افتخار از زندگی اشرافی یاد کرده، حتی برای خویش شناسنامه اشرافی دست و پا میکنند. حال آنکه امروز هم امام خامنهای اشرافیگری و دنیاگرایی را یکی از آفتهای به کمین نشسته بر سر راه مسئولان نظام دانسته و بارها خطر آن را به مسئولان گوشزد فرمودهاند.
به نظر میرسد در کارنامه آقای احمدینژاد قوت و ضعفهایی وجود داشت که یکی از قوتهای مشخص او اجتناب از دنیاگرایی و پایه قراردادن قدرت برای کسب ثروت بود که یک گام به نفع عدالت به حساب میآید و به جای خود شایسته تقدیر است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به گفتگو بپیوندید؟احساس رایگان برای کمک!