برای شنیدن صوتی این مطلب؛فایل اول را پخش کنید. شما میتوانید دیگر نسخه صوتیها را در همینجا و یا پست اختصاصی مربوط به هرکدام، بشوید.
نوشتن درباره کتاب شریف «نان سالهای جنگ»، هم آسان است و هم سخت. آسان از آن نظر که کتاب، روان و دور از پیچیدگی و تفصیل اضافی است و فهمش برای هر دل منصف و آزادهای، ساده و قابل هضم است. داستان این کتاب خط روشن با نتیجهای معلوم دارد. موضوعش هم آن چنان عجیب و دور از نظر نیست. برای ما که در سپهر انقلاب، معنای حقیقی زن را فهمیدیم و درک کردیم و با دم مسیحایی امام خمینی بزرگ، تفسیری دیگرگونه از زن بودن و مادر بودن یافتیم، کتاب مبین همان معرفت و شناخت ماست!
سخت از آن رو که چطور و با چه واژگانی قدر و قرب کتاب و عظمت زنان روستای «صدخرو» سبزوار را بتوان توصیف و تبیین کرد؟ چگونه باید گفت و نوشت تا قدر این کتاب و منزلت این دست از بانوان این سرزمین و حسن سلیقهای که ناشر در انتخاب سوژه داشته است، دانسته شود؟
کتاب «نان سالهای جنگ» که نشاندهنده گوشهای از مجاهدتها و از جان گذشتگیهای زنان فهیم و شریف ما و بیانکننده شور و شیدایی مردمان ما در مواجهه با جنگی سخت و جگرخراش است، با شیرینی و اختصار پیش روی مخاطبان مشتاق قرار گرفته است.
در صفحات کتاب حتی خاطرات سه خطی یا چهار و پنج خطی هم پیدا میشود. همین اختصار، همین موجزگویی، همین سرعت خوانش صفحات، همین پرهیز از فلسفهبافی و شعارگرایی، همین از زبان شیرین و ساده زنان روستایی روایت کردن و… از محسنات و امتیازات کتاب است. کتاب به زور چیزی را به ما نقبولانده است؛ بلکه آیینهوار آن روزهای ناب و آن صفا و مجاهدتها را در گوشهای دور از این آب و خاک روایت کرده است.
«هیچ وقت به نانهای جبهه دست نمیزدیم، میگفتیم اگر برای خودمان برداریم حلال نیست. دو تا نان هم غنیمت است بفرستیم جبههها». «روز نان پختن همه دستی میرساندند. نشد به کسی رو بیندازم و رویم را زمین بزند. حتی آنها که با انقلاب میانهای نداشتند میآمدند پای کار…». اینها گوشههایی از خاطرات زنان روستای صدخرو سبزوار است. شیرین و خواندنی. پر از تصاویر خوشایند و خواستنی. شرافت، نجابت، بیتوقعی، سختکوشی، زمانشناسیِ زنهای روستایی تابلو و نموداری است از علو و عظمت زنِ مسلمان و انقلابی. البته نقش شوهران شریف این زنهای مجاهد را هم در لایه زیرین این خاطرات به خوبی میتوان ملاحظه کرد.
کتاب خنده دارد و گریه. عبرت دارد و سرمشق و یکی از بهترین کتابها برای معرفی مادران این سرزمین است. در دنیای عجیب و پیچیده و پر از قیل و قال امروزی، که تمدن رو به زوال غربی، زن را به حضیض ابتذال و عفونت کشانده و با هیمنه رسانهای خود به آن ضریب میدهد و چشم و دلها را پُر از مرض و سیاهی میکند، ما چرا امثال این کتاب را سر دست نگیریم و به دنیا نشان ندهیم؟ چرا ما به این کتاب کم حجم اما پراعتبار فخر و مباهات نکنیم؟