مذاکرات هستهای از هشتم آذر در وین از سر گرفته خواهد شد. ایران تأکید دارد که محور آغاز مذاکرات لغو تحریمها به صورت راستیآزمایی شده و به همراه تضمینهای لازم از عدم تکرار خروج از برجام و بیتعهدی طرفهای غربی و محرومسازی ایران از منافع برجام است و ایران نمیتواند بدون تضمین و راستیآزمایی، خسارت بزرگ دیگری را بار دیگر ریسک کند. در این میان، مقامات آمریکا و سه کشور اروپایی به همراه رسانههایشان تلاش دارند این خواسته منطقی ایران را غیر موجه جلوه دهند و روایتی از دولت سیزدهم و تیم هستهای آن القا کنند که گویا خواسته ایران با هیچ یک از قواعد دیپلماسی سازگار نیست و اساساً خواسته تیم هستهای مانع شکلگیری مذاکرات و حل موضوع است. از سوی دیگر، متأسفانه در داخل نیز جریانی مشخص همین روایت را به شکل دیگری در افکار عمومی القا میکند؛ مواضع آمریکا و اروپا در سه مقطع ادعای مزبور را اثبات میکند.
مقطع اول پس از پیروزی بایدن در انتخابات ریاستجمهوری است. مواضع بایدن و تیم او تا قبل 1400 تأکید داشتند که شرایط عوض شده و برای برجام توافق جدیدی لازم است(وندی شرمن، 14/12/1399). البته بایدن و تیم او نیز بارها با ادبیاتی نظیر برجام طولانیمدت، اصلاح برجام را منعکس میکردند. رئیسجمهور فرانسه و وزیر خارجه این کشور نیز چندین بار برجام را ناکافی دانست، وزیر خارجه آلمان، نیز اظهار داشت به توافقی بیشتر از توافق برجام با ایران نیاز است و برای این منظور طرح الحاقی برای برجام پیشنهاد کرد که همان شروط فرانسوی بود. در هر صورت، اظهارت «الیوت آبرامز» نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران و ونزوئلا در ۲۲ آبان ۱۳۹۹به صورت واضح نشان میدهد، آمریکا در این مقطع در فکر تغییر است. او میگوید: «فکر میکنم از جانب ایالات متحده هیچ تمایلی برای بازگشت به برجام بدون تغییر یا اصلاح آن وجود ندارد. فکر میکنم در این خصوص یک موضع فراحزبی در آمریکا وجود دارد.» در چنین شرایطی که آمریکا و اروپا بازگشت خود به برجام را منوط به مذاکره بر سر برجام تأکید داشتند، وزیر خارجه ایران در واکنش به این رویکرد اعلام کرد: «ما یک اسب را دو بار نمیخریم و دوبار هم نمیفروشیم. کسی که میتواند شرط بگذارد، ایران است.»
مقطع دوم در دوران مذاکرات وین است که از فروردین 1400 شروع شده بود. در این مقطع ظاهرا از به کارگیری ادبیات بازنگری و اصلاح برجام از سوی مقامات آمریکایی و اروپایی کاسته شده بود. دلیل اصلی آن نیز موضع محکم جمهوری اسلامی بود؛ در واقع طرف غربی زمانی مذاکرات وین بدون شرط اصلاح را پذیرفت که ایران در چارچوب برنامه اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی اعلام کرد اگر قبل از این تاریخ (سوم اسفندماه) اتفاقی نیفتد، اجرای پروتکلهای الحاقی را متوقف خواهیم کرد؛ از این رو آمریکا و اروپا پذیرفتند موضوع مذاکرات، به جای اصلاح برجام، نحوه بازگشت به برجام باشد؛ اما جالب اینجاست که آنها در عمل باز همان خواسته قبلیشان را به شکل دیگری در شش دور مذاکرات دنبال میکردند. در همین راستا اصرار داشتند که بندی در تفاهم نامه گنجانده شود که ایران مجبور به گفتوگو درباره برنامه موشکی و مسائل منطقهای شود. این موضوع و پافشاری تیم بایدن بر ماندگاری شمار قابل توجهی از تحریمها و استنکاف از دادن هر نوع تضمینی باعث شد که روند مذاکرات وین کُند و متوقف شد.
مقطع سوم به پس از پیروزی آقای رئیسی در انتخابات بر میگردد. در این دوره در کنار تبلیغات روانی گسترده ، شاهد دو کلیدواژه مکمل هم هستیم که معنای حقیقی آنها گریز از احیای برجام سال 1394 و اجرای تمام و کمال تعهدات آن و شرایط ماقبل ترامپ است. یکی از این دو کلیدواژه «بازگشت به مذاکرات وین» است. معنای این عبارت این است که روند مذاکرات وین میتواند خواسته مزبور را برآورده کند. کلیدواژه دوم که همزمان و به موازات عبارت «بازگشت به مذاکرات وین» بهکار برده شده است، «بازگشت به برجام به عنوان نخستین گام» است. ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: «ما همچنان معتقدیم بازگشت دوجانبه به برجام مؤثرترین روشی است که از طریق آن میتوان برنامه هستهای ایران را مهار کرد… بنابراین، این نخستین گام ماست اگر بتوانیم به این پایبندی دوجانبه دست پیدا کنیم بعداً از آن برجام به عنوان مبنایی برای نه فقط طولانیتر و قویتر کردن توافق، بلکه برای مذاکره بر سر سایر مسائل استفاده خواهیم کرد.» البته اعلام این نظر به مقامات کاخ سفید اختصاص ندارد و سه کشور اروپایی نیز در این مدت بر این موضع تأکید داشتند؛ از جمله وزیر امور خارجه فرانسه نیز گفت: «مذاکرات هستهای با ایران باید فعالیتهای موشکی این کشور را نیز شامل شود.»
بنابراین، این شواهد متقن نشان میدهد، اولاً غربیها صادقانه به دنبال احیای برجام به همان شکل اولیه نیستند و بنا دارند از تحریمهای حداکثری که ترامپ به ارث گذاشته است حداکثر فرصتسازی را برای گرفتن امتیاز از ایران استفاده کنند. ثانیاً با اعمال فشار بر ایران و ارعابسازی و تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی داخل ایران کوشش میکنند تا موضع دولتمردان را تغییر داده و سطح خواسته بحق ملت ایران را کاهش دهند. متأسفانه در چنین شرایطی، یک جریان خاص و برخی از افراد همان خواسته آمریکاییـ اروپایی را در داخل از دیپلماسی هستهای ایران مطالبه میکنند؛ برای نمونه جریان اصلاحطلبی با صدور بیانیهای درخواست میکند که «هرگونه درنگ در بازگشت به برجام، جز خسارت به بار نخواهد آورد.» یا برخی از رسانههای این جریان با طرح مباحثی، مانند مذاکره غیرمستقیم با آمریکا منافع ایران را حفظ نمیکند یا رفع تحریمها فقط «مذاکره مستقیم با آمریکا» در وادیای گام برمیدارند که هدف اصلی کاخ سفید است تا با پیوستن بدون پرداخت هزینه خروج از برجام، جمهوری اسلامی ایران را از طریق امکانات برجام از جمله مکانیسم ماشه برجام را اصلاح وگرنه تحریمهای سنگینتری را از طریق بازگرداندن قطعنامههای سازمان ملل بر جمهوری اسلامی اعمال نماید. با این وصف، تردیدی نیست که ملت ایران تجربه گرانسنگی که از خروج ترامپ به دست آورده، فراموش نخواهند کرد؛ اما جریان موصوف میتواند رفتار طرف غربی برجام را ملاحظه کرده و بدون عینک جناحی آن را قضاوت کند.