انقلاب بدون خشونت
نگاهی به رویکرد مردمی و انسانی انقلاب اسلامی ایران
در طول تاریخ، با پیروزی انقلابها خشونت به پایان نرسیده است! انقلابیون پس از دستیابی به قدرت، با برخی عناصری که در برابر انقلاب مقاومت کرده و برای دوام نظام سیاسی گذشته تلاش کردهاند، تسویه حساب کردهاند. به ویژه آنکه چنین افرادی دستشان به خون انقلابیون نیز آغشته شده باشد! پس از پیروزی انقلاب فرانسه علاوه بر اعدام لوئی شانزدهم، چنان جوی از خشونت انقلابی و تندرویها آغاز شد که تاریخنویسان بر اساس آن معتقدند دیکتاتوری جمهوریخواهان کمتر از استبداد سلطنتی نبود. در پاریس ۱۳۷۶ نفر اعدام شدند که از آن جمله «لاوازیه» شیمیدان معروف، «مالزرب» حقوقدان و «آندره شید» شاعر را میتوان نام برد.
همین تندرویها و خشونتها را در سایر انقلابهای بزرگ جهان که با افتخار از آنها یاد میشود، شاهد هستیم؛ به گونهای که حوادث وحشتناک روسیه از حدود تصور و تخیل ما در میگذرد. آماری که از روزهای اول پیروزی بلشویکها به دست داده شده و در اسناد کنگره آمریکا نیز ثبت شدهاند، حکایت از این دارند که در همان سالهای اول به دست گرفتن قدرت از سوی بلشویکها ۲۸ نفر اسقف و اسقف اعظم، ۶۷۷۶ نفر کشیش، ۶۷۶۵ نفر آموزگار، ۸۵۰۰ نفر پزشک، ۵۴۰۰۰ نفر افسر ارتش، ۲۶۰۰۰۰ نفر سرباز، ۱۵۰۰۰۰ نفر افسر پلیس، ۴۸۰۰۰ نفر ژاندارم، ۳۵۵۰۰۰ نفر روشنفکر، ۱۹۸۰۰۰ نفر کارگر و ۹۱۵۰۰۰ نفر دهقان به همراه امپراتور و اعضای خانوادهاش در آن کشور به قتل رسیدند. قتلهای سیاسی بعد از انقلابهای بزرگ در حدی بود که «کرین برینتون» جامعهشناس آمریکایی در کتاب «کالبدشکافی چهار انقلاب» به وجود آمدن این دوره از کشتار سیاسی را جزئی اجتنابناپذیر در هر انقلاب بزرگ اجتماعی دانسته است.
طبیعی بود پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز شاهد آن باشیم برخی از سران رژیم گذشته که در جنایات رژیم پهلوی نقش داشته و در کشتار ملت مؤثر بودهاند، به سزای اعمال خود برسند. برخورد با ایادی رژیم پهلوی تقاضای جمع محدودی نبود، بلکه به مطالبه عمومی مردمی زجرکشیده تبدیل شده بود که بیش از نیم قرن ستم و بیداد حکومت خاندان پهلوی را با همه وجود حس کرده بودند. ضمن آنکه در میان احزاب و گروههای سیاسی نیز اتفاق نظر در مورد برخورد با آنان وجود داشت. همایون کاتوزیان، با صراحت مینویسد: «یکی از نکاتی که همه انقلابیان و هوادارانشان، به جز لیبرالها، در آغاز در مورد آن اتفاق نظر داشتند کوششی منظم برای مجازات وابستگان رژیم گذشته و تا حد امکان، انحلال دستگاه نظامی و اداری حکومت بود. کمتر کسی مخالف آن بود که آتش خشم انقلاب، مسئولان رژیم گذشته و کسانی را که از روابط تجاری یا مالی با آن حکومت بهره برده بودند، هدف بگیرد.»
از سویی دیگر احزاب و گروههای سیاسی با ایدئولوژیهای مختلف نیز نمیتوانستند این حقیقت را منکر شوند که نظام سیاسی جدید همچنان از جانب ایادی رژیم گذشته تهدید میشود و برای استقرار کامل نیازمند برخورد با عوامل اصلی رژیم ستمشاهی است که در جنایات و کشتار ملت نقش داشتهاند.
اما انقلاب اسلامی از جمله انقلابهایی بود که سران آن و به ویژه حضرت امام خمینی(ره) اجازه ندادند که غلبه شور و شوق و احساسات انقلابی و نفرت و کینه ملت از جلادان و خائنان دوران پهلوی، عرصه انقلاب را به صحنه قتل عام عناصر وابسته به رژیم سابق بدل کند. تشکیل دادگاههای انقلاب برای رسیدگی قانونی به جرایم آنهایی که دستشان به خون مظلومان و بیگناهان آلوده بود، از جمله اقدامات برجستهای بود که هرچند با انتقادات و اعتراضاتی همراه بود، اما همین دستگاه موجب شد تا به شدت از اقدامات خودسرانه کاسته شود و برخورد با مجرمان در مسیری قانونی البته متناسب با شرایط انقلابی آن دوران قرار گیرد! هرچند جریانهای ضدانقلاب از همان ابتدا تلاش کردند تا با تخریب جایگاه دادگاههای انقلاب، آنان را نماد خشونت انقلابیون معرفی کنند.
«ساواک» از جمله دستگاههای مخوف ستمشاهی بود که در بسیاری از جنایات آن دوران نقش داشت. ساواکیها در برابر جریان انقلاب نیز مقاومت زیادی نشان دادند و با وجود آنکه در 24 دی ماه 1357 با درخواست دولت بختیار و رأی مجلس شورای ملی منحل اعلام شده بود، اما همچنان در برخی شهرها شاهد کشتار مردم به دست ساواکیها بودیم. اخبار این جنایات موجب آن شده بود تا حملات انقلابیون به مراکز، ساختمانها و مقرهای ساواک شدت گیرد. در این میان سقوط مقر اصلی ساواک در منطقه سلطنتآباد تهران و نیز تصرف کمیته مشترک ضدخرابکاری در حوالی میدان توپخانه تهران که سالها مرکز شکنجههای ساواک بود، بیش از سایر مراکز در افکار عمومی مردم و رسانهها انعکاس یافت. مراکز و مقرهای ساواک پس از درگیریهای خونین به تسخیر انقلابیون درمیآمد و برخی اعضا و عوامل ساواک دستگیر میشدند و اعلام خبر تصرف این مراکز با شادی توأم میشد؛ بهویژه اینکه سالیانی طولانی نام ساواک با شکنجه، قتل و مسائلی از این دست مرادف بود.
تعدادی از عوامل و اعضای ساواک در تهران و سایر شهرها در واپسین روزهای حکومت پهلوی در درگیری با انقلابیون به قتل رسیده یا دستگیر و راهی زندان شدند. انقلابیون و رهبران جمهوری اسلامی ایران خواهان شناسایی، دستگیری و پاکسازی عناصر وابسته به ساواک از ارکان حاکمیت و دولت بودند و از خطراتی که ساواکیان میتوانستند با هماهنگی سایر گروههای ضدانقلاب برای نظام اسلامی به وجود بیاورند، آگاه بودند؛ اما در این میان احزاب و گروههایی نظیر سازمان مجاهدین خلق، چریکهای فدایی خلق، کمونیستها و عناصری از وابستگان به حزب توده، خود را به افشای نام و مشخصات اعضا و عناصر وابسته به ساواک و نیز آشکار شدن اسناد و مدارک محرمانه و سرّی ساواک مشتاقتر نشان میدادند. برخی چنین تحلیل میکردند که تلاش گروههای چپ و کمونیستی برای افشای سریع نام اعضا و همکاران ساواک طرحی از پیش تعیین شده از سوی کا.گ.ب و سفارت شوروی در تهران برای دستیابی سریع و آسان به مراکز، منابع اطلاعاتی و اقدامات ساواک در سالیان گذشته بر ضد شوروی و کا.گ.ب در ایران و سایر مناطق جهان است. گفته میشد کا.گ.ب و محافل وابسته به شوروی قصد داشتند با شناسایی سریع ارتباطات و اقدامات و طرحهای ساواک، بر مجموعه منابع اطلاعاتی، امنیتی و ضدجاسوسی در ایران اطلاع یابند. در این میان در دی 1358 گروهی موسوم به اتحادیه کمونیستهای ایران کتابی حاوی فهرست نام و مشخصات حدود 8000 نفر را منتشر کرد که آنها را به عضویت در ساواک یا همکاری با آن منتسب کرده بود.
نکتهای دیگر که ضرورت برخورد قاطع با باقیماندههای رژیم پهلوی را به مطالبهای عمومی تبدیل میکرد، نگرانیها از اقدامات براندازانهای بود که امکان تحقق آن از جانب عناصر و ایادی رژیم پهلوی وجود داشت. برخی تحرکات مشکوک در این زمینه نیز شاهدی بر ضرورت جدی گرفتن نگرانیها بود و تجربیاتی که در دیگر انقلابها میتوانست هشداردهنده انقلابیون باشد. همین دغدغه موجب شد تا برخورد قاطع با ایادی رژیم پهلوی بیش از پیش ضرورت یابد. این دغدغه آنقدر با اهمیت بود که حتی حزب توده به اهمیت آن چنین اشاره میکند: «تجربه همه انقلابها یک حقیقت مسلم را ثابت میکند و آن اینکه رژیم سرنگون شده پس از سرنگونی هنوز مدتها برای بازگشت تلاش میورزد. رژیم سرنگون شده هنوز مدتها پس از سرنگونی نیروی آن را دارد که در برابر انقلاب مقاومت کند. لذا انقلاب با سرنگونی رژیم حاکم پایان نمیپذیرد، بلکه آغاز میشود. انقلاب پیروز باید رژیم سرنگون شده را بهطور کامل سرکوب کرده و ریشههای آن را برکند. انقلاب پیروزمند باید چنان جو انقلابی ایجاد کند که ضدانقلاب جرئت اظهار وجود نداشته باشد.»
قدرت اول منطقه
سالروز پیروزی انقلاب اسلامی زمان مناسبی است برای بازگو کردن گوشهای از دستاوردهای انقلاب اسلامی. اگرچه دستاوردهای انقلاب اسلامی در شرایطی که حجم دشمنی علیه انقلاب ایران به هیچ وجه ممکن قابل مقایسه با سایر انقلابها و کشورها نیست، با یک نوشته قابل بیان نیست؛ اما در اینجا تنها به بخشی از آن دستاوردها اشاره میشود. بیشک انقلاب اسلامی ایران پدیدهای نوظهور در قرن حاضر است. انقلابی غایتگرا، آرمانگرا و اسلامگرای جهان شمول که در دل جهان اسلام به رهبری امام خمینی(ره) هدایت شد و تحولی شگرف در عرصه روابط بینالملل و در معادلات سیاسی دولتهای جهان پدید آورد.
تأسیس حکومت اسلامی: یکی از مهمترین موضوعاتی که در دل انقلاب رخ داد، تشکیل حکومت اسلامی بود. اتفاقی که تا سال 1357 در هیچ جای دنیا رخ نداده بود. گفتمان اسلام سیاسی در زمانی مطرح شد که دین به شدت مورد هجمه قرار گرفته بود. در واقع در دنیای لائیسم و سکولاریسم، دین از سیاست جدا تصور میشد و سیاستمدارن دنیا نیز با اعتقاد به دخالت نکردن دین در سیاست راه هر گونه اظهار نظر دینی در سیاست را بسته بودند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جهانیان به این نتیجه رسیدند که دین (اسلام)، نه تنها میتواند در سیاست دخالت کند که خود برنامههای مهم و دقیقی نیز در زمینه سیاست و حمکرانی دارد. نظریه سیاسی ولایت فقیه به نظام سیاسی، به منزله طرح نوین در مجموعه نظامهای بینالمللی در واقع کشیدن خط بطلان بر تئوری پوچ جدایی دین از سیاست و نظریه سکولاریسم بود.
روژه گارودی، اندیشمند فرانسوی در این زمینه میگوید: «انقلاب اسلامی دارای معنای جدیدی بود که نه تنها حکومت سیاسی، اجتماعی و استعماری را سرنگون کرد، بلکه مهمتر از این تمدن و جهانبینی خاصی را که در مقابل دین علم شده بود، واژگون ساخت.» از این رو پیروزی انقلاب اسلامی خود دریچهای جدید به روی اندیشمندان و صاحبنظران سیاست باز کرد و این اندیشه را که دین نباید در سیاست دخالت کند، به چالش کشاند. در واقع پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد، برنامه الگوی دین برای زندگی نه تنها به پایان راه خود نرسیده است، بلکه اسلام میتواند به عنوان یک نظام سیاسی در جهان قد علم کند و برای حکومت مبتنی بر احکام الهی برنامه عملی دقیقی نیز ارائه دهد.
الگو بودن انقلاب اسلامی برای مسلمانان: تبلیغ گسترده غرب سبب شده بود که مسلمانان خود را ضعیف قلمداد کنند. در واقع هویت اسلام در بین کشورهای اسلامی ارزش خود را از دست داده بود. با پیروزی انقلاب اسلامی، نور امید در جهان اسلام زنده شد. به نوشته هفتهنامه آلمانی اشپیگل، انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) حیات تازهای به مسلمانان در سراسر جهان بخشید و اسلام مبارزترین مذهب دنیا با انرژی انقلاب خود 1/2 میلیارد مسلمان را برانگیخت و آنان را برای تشکیل حکومت الله در زمین به حرکت درآورد.
میشل جانسون در مقالهای در نشریه «ژئوپولیتیکان استراتژیک» مینویسد: «جامعه مسلمین (پس از انقلاب ایران) از حالت ضعف و ناتوانی خود خارج شد و به یک قدرت تبدیل شد.»
نکته بعدی این است که تا قبل از انقلاب اسلامی بیشتر حرکتهای اسلامی خاموش بود؛ ولی با پیروزی انقلاب اسلامی حرکتهای اسلامی جان دوباره گرفت. پیش از آن گروههایی، مانند اخوانالمسلمین و گروههای انشعابی آن در جهان عرب و در مصر وجود داشتند، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در کشورهایی چون تونس، الجزایر، فلسطین، عراق، لبنان، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیجفارس، مراکش، مالزی، اندونزی، و حتی در پاکستان گروههای سیاسی تازهای با خط و روش و ایدئولوژی اسلامگرایانه شکل گرفتند. در این میان، فعالیت گروههای اسلامی در کشورهایی چون مصر، سوریه و سودان تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران شدت بیشتری یافت. در لبنان که بیش از هر کشوری تحت تأثیر نهضت امام خمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی قرار گرفته، جنبشهای شیعی اَمل، اَمل اسلامی و حزبالله و گروه سنی جنبش توحید اسلامی تحت تأثیر نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی رشد کرده یا تأسیس شدند. در عراق نیز فعالیت حزب الدعوه الاسلامی که از حمایت آیتالله سیدمحمدباقر صدر برخوردار بود، در اثر وقوع انقلاب اسلامی گسترش یافت. در فلسطین نیز دو گروه اصلی جهاد اسلامی و سازمان مقاومت اسلامی یا حماس متأثر نهضت امام خمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت. در افغانستان به دلیل اشتراک زبانی، همجواری و فرهنگی اثربخشی انقلاب اسلامی نیز آغاز شد و در مقاومت مردم دربرابر کودتای کمونیستی طرفدار شوروی نمود کاملی یافت، در زمان اشغال افغانستان به دست ارتش سرخ شوروی نیز گروههای شیعه و سنی یعنی مجاهدین افغانی از انقلاب اسلامی تأثیر میگرفتند. در پاکستان نیز پیروزی انقلاب اسلامی ایران باعث ارتقای سطح فکری و بینش سیاسی نسل جوان شیعی شد.
«ابا آبان» نظریهپرداز صهیونیستی و وزیر خارجه وقت رژیم صهیونیستی میگوید: «انقلاب اسلامی، کوتهاندیشی نیست؛ بلکه فصل جدیدی در تاریخ ایده است. من احساس میکنم این ایده در منطقه خاورمیانه شیوع یافته و پیروزی انقلاب اسلامی بیانگر این پدیدههاست.»
انقلاب اسلامی الگوی جهانیان برای مبارزه: پروفسور جیمز بیل، محقق آمریکایی در این خصوص میگوید: «موجی از هیجان تودهای، اسلام را فراگرفته است، از یوگسلاوی و مراکش تا اندونزی و مالزی و فیلیپین در شرق، این اسلام نوظهور که به لحاظ ایدئولوژیک منسجم است، در انقلاب 1979 ایران، در اشغال مسجد الحرام در مکه، ترور انور سادات در نوامبر 1981، در مقاومت لبنان و… انعکاس یافت. این نیروی تودهای که غالباً به عنوان اسلام بنیادگرا توصیف میشود، از مرزهای جغرافیایی گذشته، ایدئولوژی سیاسی و رژیمهای ملی را نیز فراگرفته است.»
هربر، روزنامهنگار سوئیسی درباره تأثیر انقلاب اسلامی و شعار حمایت از مستضعفین مینویسد: «به دنبال انقلاب اسلامی، آمریکای لاتین شاهد دهها کشیش بود که با انتقاد از پاپ خواستار تجدید نظر در آیین کلیسای واتیکان بودند.» اوج چنین روندی در احیای مسیحیت سیاسی در نیکاراگوئه خود را نشان داد. چند سال پس از انقلاب نیز صدها کتاب در مورد نقش مذهبی در صحنه سیاست و اجتماعی نوشته شد و بسیاری از دانشگاهها درباره مذهب تحقیق کردند.
فروپاشی نظام دوقطبی: انقلاب اسلامی ایران به مثابه یک انقلاب بزرگ در تحولات نظام بینالملل اثرگذار بوده است. انقلاب اسلامی ایران در یک نظام بینالملل دوقطبی مبتنی بر جنگ سرد روی داد که در آن ایران از اعضای حساس اردوگاه غرب به سرکردگی ایالات متحده به شمار میآمد. اولین منازعه جنگ سرد بین ابرقدرتها بر سر موضع ایران اتفاق افتاد و ایران به عنوان عضو مرکزی پیمان مرکزی سنتو، حلقه وصل دو پیمان نظامی دیگر غرب، یعنی ناتو و سیتو در برابر شرق به حساب می آمد. با پیروزی انقلاب اسلامی کمربند امنیتیـ نظامی غرب در برابر شرق فرو پاشید، دکترین دو ستونه نیکسون در خاورمیانه فرو ریخت و محور اصلی سیاست آمریکا در منطقه، یعنی رژیم صهیونیستی مورد تهدید جدی واقع شد. انقلاب اسلامی از اردوگاه غرب خارج شد؛ ولی به اردوگاه شرق نپیوست، باعث تحکیم و تقویت جنبش عدم تعهد و شکلگیری عدم تعهد واقعی شد، ایده بلوک اسلامی مستقل را مطرح کرد، الگوی جدیدی برای انقلاب در کشورهای جهان سوم ارائه کرد و عملاً دو قطبی را به چالش کشید.
تبدیل شدن ایران به قدرت برتر در منطقه: یکی از دستاوردهای مهمی که امروز بعد از چهار دهه از آن صحبت میشود، تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به قدرت اول منطقه است. جمهوری اسلامی ایران در سایه انقلاب اسلامی، هر روز نسبت به دیروز قدرتمندتر میشود. پین هاس اینباری، تحلیلگر مرکز «جروزالم» در رژیم صهیونیستی، از احتمال تبدیل شدن ایران به یک ابرقدرت سخن میگوید. راشل آوراهام، سردبیر «جروزالم آنلاین» نیز میگوید: «ایران سلطان جدید خاورمیانه است.» سناتور راند پال، نامزد سابق جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، معتقد است: «ایران در سراسر منطقه نفوذ و هژمونی دارد.» یوشکا فیشر وزیر خارجه اسبق آلمان ایران را «بزرگترین برنده رقابت برای گستره نفوذ در منطقه غرب آسیا میداند.» کیسینجر از «شکلگیری امپراتوری ایران در منطقه غرب آسیا» میگوید و برژینسکی اعتبار و نفوذ ایران در منطقه را بسیار بیشتر و قویتر از دوره پهلوی میداند. بنابر این تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقهای موضوعی است که با پیروزی انقلاب اسلامی حاصل شده است.