از دوستان و دوستداران حاج قاسم سلیمانی است. با وجود اینکه خود در یک مقام اخلاقی و معنوی حضور دارد؛ اما همواره حاج قاسم را قله معنویت و اخلاق معرفی میکند. حجتالاسلام والمسلمین عبدالله حاجیصادقی، نماینده ولی فقیه در سپاه در آستانه هفته بسیج برایمان از همپوشانی فرهنگ بسیجی و مکتب حاج قاسم سلیمانی به عنوان الگوی اکمل بسیجی میگوید:
در خصوص شباهتها و همپوشانی فرهنگ بسیجی با مکتب شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی بفرمایید.
ابتدا بگویم که این کار بسیار دقیق و درستی بود که شما انجام دادید و یک بحث تطبیقی در رابطه با مکتب حاج قاسم و بسیج را در این ویژهنامه جای دادید. به فرموده رهبر معظم انقلاب، از مهمترین یادگارهای حضرت امام(ره)، بسیج مردمی است که همه جا حضور دارد. اگر بخواهیم مکتب حاج قاسم و این نهاد مقدس بسیج را با هم نسبتشناسی کنیم، باید بگوییم جامعیت مکتب حاج قاسم به دلیل حاکمیت فرهنگ بسیج است.
بسیج تنها یک نهاد کنار نهادهای دیگر نیست؛ بلکه یک فرهنگ جاری و حاکم بر همه افراد و نهادهاست و در فرهنگ علوی، فاطمی و حسینی ریشه دارد. بسیج هم در اهداف و هم در عملکردها برگرفته از فرهنگ امامان معصوم(ع) است.
فرهنگ اهل بیت(ع) فرهنگ ایثار، جانفشانی و تلاش همهجانبه در دفاع از دین خداست. این فرهنگ در مکتب حاج قاسم مهمترین مؤلفه است که در همه صحنهها خود را نشان میدهد و در واقع جهاد مستمر در عرصهها و در راه خداست و بسیجی، یعنی مبارزه پیوسته برای حاکمیت ارزشهای الهی. میتوان گفت که مصادیق فراوانی برای این فرهنگ وجود دارد که یکی از آنها فرهنگ مقاومت و ایثار و تسلیم نشدن در برابر فشارهای دشمنان است که ما این موضوع را از حاج قاسم بسیار سراغ داریم. حضرت امام خمینی(ره) که امام بسیجیان هستند، در عبارت زیبایی میفرمایند: «کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند! البته ما مطمئنیم که در همین شرایط نیز آنها که با روحانیت اصیل کینه دیرینه دارند و عقدهها و حسادتهای خود را نمیتوانند پنهان سازند، آنان را به باد ناسزا گیرند؛ ولی در هر حال آن چیزی که در سرنوشت روحانیت واقعی نیست، سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است که اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعلههای آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز اماننامه کفر و شرک را امضا نمیکنیم.»
این بیان برای سال 1367 است که حضرت امام(ره) فرمودند. این اولین مؤلفه فرهنگ بسیجی است که حاج قاسم پرچمدار بزرگ این بیان بود و از همه قدم برجستهتری در این مسیر برداشت.
نکته دومی که باید بگویم، جهاد علمی و فکری در عرصههای مختلف است. این یکی از مؤلفههای فرهنگ بسیجی است که حاج قاسم در این جهت بسیار مؤثر بود و گفتمان منطقی و عالمانه و مجاهدت علمی را دنبال میکرد. نکته سوم جهاد و مبارزه با جهالتها، تهدیدها، تحریمها و مبارزه با دشمن بود که یکی از مؤلفههای مهم فرهنگ بسیجی این است که دشمن را باید خلع سلاح کرد و میتوان گفت حاج قاسم در این جهت بسیار مؤثر بود. یکی دیگر از مؤلفههای فرهنگ بسیجی جهاد در مسیر تحقق اهداف حکومت اسلامی است.
حاج قاسم در این مسیر هم موفق بود. بسیج بهترین مسیر تقرب الهی است؛ جهاد برای مردم با هدف محرومیتزدایی و تقرب الهی. بسیج خدا و مردم را مقابل هم نمیبیند و میگوید خدمت به بندگان خدا بهترین راه تقرب الیالله است.
یکی دیگر از مؤلفههای بسیج جهاد در دو عرصه افزایش قوت درونی و قدرت بیرونی است. در این زمینه، یکی از کارهای بزرگ حاج قاسم به عنوان یک نمونه از فرهنگ بسیجی این بود که جبهه مقاومت را از هیبت و قدرتی بهرهمند کرد که دشمن مستکبر و قدرتمند در برابر او شکست خورد و ناچار شد به ترور او دست بزند.
یکی از ابعاد مهم فرهنگ بسیجی جهاد تبیین و روشنگری و بصیرتافزایی است. در این بعد چگونه میتوانیم از حاج قاسم الگو بگیریم؟
در این جهت ما بسیار نیازمند هستیم که در این مسیر از مکتب حاج قاسم درس بگیریم؛ امروز ما نیاز داریم در برابر تحریمها، تهدیدها و فتنهانگیزیها و در برابر تلاش جبهه استکبار و شیاطین که قصد دارند واقعیتها و ارزشها را دگرگون کنند، به صورت جدی و فعال وارد شویم و با قدرت بیرونی و قوت درونی انجام وظیفه کنیم. اینها مؤلفههای فرهنگ بسیجی است و همه اینها در یک فرهنگ ریشه دارد. حاج قاسم واقعاً تجسم این باورها بود؛ باورهایی مانند خدامحوری، تعبد در برابر شریعت و ولایتمداری. حاج قاسم را سردار سردارها و سردار دلها مینامند؛ اما او بالاتر فکر میکرد و او فرمود سرباز ولایت هستم و میگفت سربازی ولایت از همه بالاتر است. نکته دیگر اینکه ریشه فرهنگ بسیجی در تکلیفگرایی است.
حاج قاسم به ما یاد داد در هر صحنهای باید وظیفه شرعی خود را بدانیم و ببینیم خدا از ما چه میخواهد تا بر اساس آن عمل کنیم. یکی از مؤلفههای مهم حاج قاسم روحیه ایثار و جهاد و انقلابیگری است. اینکه مدیریت جهادی او و تلاش او همه با یک روحیه ویژه جهادی همراه بود.
یکی از مؤلفههای مهم و زیربنایی در فرهنگ بسیجی دشمنشناسی است؛ اینکه بدانیم دشمن در کدام میدان وارد شده تا اقدام بهنگامی علیه دشمن داشته باشیم.
برخی سؤال میکنند که آیا تفاوتی بین مکتب حاج قاسم و مکتب امامین انقلاب وجود دارد؟ من عرض میکنم، بله حتماً تفاوت است. تفاوتش مانند تفاوت مکتب امام حسین(ع) با مکتب یاران امام حسین(ع)، همچون ابالفضلالعباس(ع) است. یکی رهرو و یکی پیرو محض. مکتب حاج قاسم مکتب اطاعت از ولی است و مکتب امامین انقلاب مکتب حسینی است.
یکی دیگر از برجستهترین ملاکها و مبانی این فرهنگ آخرتگرایی و آزادی و حریت از اسارت دنیا و جاذبههای مادی است و خلاقیت و ابتکار هم نکته دیگری است. یکی دیگر از مبانی فکری حاج قاسم و بسیج امید و نشاط و اصل «ما میتوانیم» است.
از دیگر مؤلفههای فرهنگ مذکور بصیرتافزایی و تلاش برای هدایت انسانها به سمت حق است. مقاومت و سازشناپذیری در برابر همه فشارها و سختیها یکی دیگر از این مؤلفهها به شمار میآید. از برجستهترین مصادیق و مبانی مکتب حاج قاسم و بسیجیان «شجاعت» و «صراحت» است. برخیها بصیرت دارند؛ ولی شجاعت و صراحت بیان آن را ندارند، اما حاج قاسم به ما یاد داد از همانجا که حق را تشخیص دادید و هر کجا که حق را فهمیدید، با همه وجود با صراحت از آن دفاع کنید.
یکی از ویژگیهای مهم مکتب حاج قاسم و فرهنگ بسیجی، آمادگی کامل برای حضور در همه جبههها بود؛ یعنی چند منظوره بودن اینها وجوه مشترک بین مکتب حاج قاسم و فرهنگ بسیجی است. میدانیم آنچه این انقلاب را حفظ کرده، پیش برده و حملات دشمن را در طول بیش از چهار دهه با وجود همه دشمنیها و فتنهها و تهاجمات دفع کرده، همین مکتب و فرهنگ بوده است و ما در مکتب حاج قاسم این را یاد گرفتیم. از دیدگاه من این یک نکته بسیار مثبتی است که شما فرهنگ بسیجی را از نگاه مکتب حاج قاسم بیان میکنید؛ مصداق حاج قاسم برای این موضوع مصداق دقیقی است. انسان بدون فرهنگ بسیجی زنده نیست و انسان بدون فرهنگ بسیجی آزاد نیست؛ انسان بدون فرهنگ بسیجی انسان نیست و انسانیت ندارد و در جهت تعالی حرکت نمیکند و خود حاج قاسم هم یک بسیجی به معنای حقیقی بود. به واسطه همین اخلاص و حرکت درست، بهترین هدیه الهی و بهترین عاقبت بخیریـ که شهادت در راه خدا بودـ نصیبش شد. آنچه برای ما اهمیت دارد، این است که ما از او در همه صحنههای زندگی و میدانها الگو بگیریم، چه در میدان جهاد اصغر، چه در میدان جهاد کبیر و چه در میدان جهاد اکبر.
چرا حاج قاسم در این فضا ویژه شد؟
حاج قاسم یک خلقت ویژه در آفرینش نبود، یکی از میان ما بود، ولی اراده و مجاهدت و مسیری که انتخاب کرد، او را به فوز عظیم رساند و این برای همه جامعه یک الگوست. میبینیم که از دوست و دشمن همه در برابر عظمت او سر تعظیم فرود میآورند و انشاءالله با تربیت حاج قاسمها و با خودسازی در جهت مکتب حاج قاسم و فرهنگ بسیجی زمینههای ظهور را برای ظهور آخرین حجت الهی فراهم کنیم.